از رفتنت ای سفیر آزادی
همچنان بی قرار و دل تنگیم
خون تو ریخت در مرز بین ما
مرزی نماند و باز یک رنگیم
خواندی به نام زن به نام آزادی
امروز همان صدا و آهنگیم
گفتند میشکند شیشه ها به سنگ
دیگر نه شیشه این بار سنگیم
تا آخرین نفس برای آزادی
برای میهنی آباد می جنگیم
محمد خسروی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 28 آبان 1401 10:02
سلام ودرود
محمد خسروی فرد 28 آبان 1401 19:56
سلام و عرض ادب بسیار گرامی
سپاس از مهر بیکرانتان
شاد باشید
????????????
سیاوش دریابار 27 شهریور 1402 16:40
درود فراوان
محمد مولوی 15 آبان 1402 00:08
از رفتنت ای سفیر آزادی
همچنان بی قرار و دل تنگیم
خون تو ریخت در مرز بین ما
مرزی نماند و باز یک رنگیم...
درودبرشما
تولدتان مبارک