بنازم حکمت این چرخ گردون
شدم دیوانه و رسوا و مجنون
شنیدم لحظه ای آوای دلبر
صدایش جان و دل را کرده افسون
چو دیدم روی او دیوانه گشتم
مثال مرد بی سر غرقه در خون
نمی دانم چگونه زنده ام من
ندیدی گشته است این حال من چون
برای وصف روی آن پری رخ
زوار شعر من در رفته اکنون
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 2
میرعبدالله بدر ( قریشی) 14 تیر 1396 09:34
درود ها بر شما ........ .........
محمد خسروی فرد 14 تیر 1396 11:57
سلام و سپاس از دوست گرانقدرم جناب میرعبدالله بدر
پاینده باشید