3 Stars

ایوان بی مهتاب

ارسال شده در تاریخ : 02 اسفند 1395 | شماره ثبت : H944700



در عمیق ترین زخم این پیکر
بدنبال گناه ناکرده می گردم
در نبرد گاهی بی بیرق
پژمرده در زره سرد و شکاف خورده غرور
با شمشیری آغشته به خون خود
تاوان دردآلود یک انتخاب را می دهم
من سرداری شکست خورده ام
با همین دست های سوگوار
به دار آویختم
همه باورهای عاشقانه ام را
حالا دیگر
باغ انتظارم زرد
رود اشتیاقم خشک
بر بالای شاخه های سبز مرده
حتی سیاه عزا هم به اکراه می نشیند
به کدام پنجره بند دلم را گره زدم
که اینچنین
نفرین جدایی ، اجابت دعایم شد
من ... تن ها بودم
تنها شدم
حال من
حال بره ای است
در مسیر لانه گرگ بدنیا آمده
بی حضور او شب ها
من ایوان بی مهتابم
در این ایوان بی مهتاب
در این تاریک و سرد و خلوت مغموم
آه ... پادشاهی می کند

امیر جلالی -

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 206 نفر 311 بار خواندند
امیر جلالی (04 /12/ 1395)   | حسن جعفری (04 /12/ 1395)   | بهناز علیزاده (05 /12/ 1395)   | مریم موسوی (05 /12/ 1395)   | مهدی صادقی مود (10 /12/ 1395)   | حسن مصطفایی دهنوی (02 /10/ 1400)   |

رای برای این شعر
حسن جعفری (04 /12/ 1395)  حسن جعفری (04 /12/ 1395)  مریم موسوی (05 /12/ 1395)  مهدی صادقی مود (10 /12/ 1395)  
تعداد آرا :4


نظر 7

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا