دادا بیلوردی

دادا بیلوردی

امتیاز اعضا:

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars
دادا بیلوردی

ماسک

ارسال شده در تاریخ : 17 شهریور 1400 | شماره ثبت : H9418114

لبت را پشت ماسکی کرده ای پنهان ، یعنی چه ؟!
برایم می فروشی عشوه را آسان ، یعنی چه ؟!
شکارم می کنی با آن دو چشمِ نرگس ِ جادو
ز من می گیری آخر دین و هم ایمان، یعنی چه ؟!
صدای خنده ات را بلکه نشنیدم من ِ عاشق!
چرا با خنده هایت میدهی جولان؟، یعنی چه؟!
زبان ِ عشق را من میشناسم گاه گاهی تو
خجالت می کشی خوانی مرا مهمان ، یعنی چه ؟!
زمانی ماسک را شاید که من بردارم از رویت
شنیدی این خبر گفتی که باشد،هان،یعنی چه ؟!
تو هم مثل ِ دادا در خلوتی چون شمع می سوزی
ولی محروم میداری مرا از آن ، یعنی چه ؟!

.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 88 نفر 173 بار خواندند
امیر عاجلو (17 /06/ 1400)   | محمد مولوی (18 /06/ 1400)   | علی مزینانی عسکری (18 /06/ 1400)   | امیر علی علیزاده (18 /06/ 1400)   | محمد رضا درویش زاده (18 /06/ 1400)   | دادا بیلوردی (21 /06/ 1400)   | محمدرضا نعمت پور (21 /06/ 1400)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :5


نظر 8

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا