3 Stars

#فریاد

ارسال شده در تاریخ : 07 خرداد 1396 | شماره ثبت : H945139

#فریاد :

اینجا کسی نام تورا فریاد می زد
فریاد از شلاقِ استبداد می زد

پژواک آه و ناله و درد و شکنجه
دیوارها، رد خراش و خون پنجه

سلول ها بی پنجره، در های بسته
بال قفس گون کبوترهای بسته

جز زهر بر دستانمان جامی ندادند
جز مرگ، زندان، هیچ پیغامی ندادند

هر سو به قتل شیر فرزندی نشستند
ما را بریدند و به دست خود شکستند

یک جا پدر را بی محابا سر بریدند
یک جا سر از یاران همدیگر بریدند

جایی برادر را به خواری دفن کردند
جایی پسر ها را به زاری دفن کردند

پاهایشان زخمی و دستانی پر از خون
ما را زدند از ریشه مثل بید مجنون

مردان عاشق را سر از تن می بریدند
نخل و شقایق را سر از تن می بریدند

این سرزمین سرسبز از باغ و بهار است
این سرزمین رنگین تر از خون انار است

این سرزمین از خاک بر می خیزد آخر
بر آسمان ها عشق را می ریزد آخر

این سرزمین جادو به خود بسیار دیده ست
پهلوی این مادر بسا از کین دریده ست

از مشرقش تا مغربش رنگین کمان باد
سرتاسر این سرزمینم آسمان باد

آواز خواهند خواند، کبک و قو، قناری
نخل و شقایق، روید از هر بی مزاری

آنها که بی نام و نشان بودند و رفتند
از دل سرودند و جوان بودند و رفتند

آنها که حتی وقت مردن شاد بودند
از من، شما، از هرچه... هر... آزاد بودند

ماندیم ما با سینه های پر حسادت
با کینه ها و دشمنی ها کرده عادت

از وحشت هم سوی تاریکی دویدیم
خورشید مان در آسمان بود و ندیدیم

خو کردهٔ ظلم و سیاهی و تباهی
بیزار از روشن شدن از رو به راهی

کفتارها را ما خدا کردیم از جهل
از شیرها خود را جدا کردیم از جهل

این زندگی زندان شد و ما باز بودیم
رقصان به هر آواز و با هر ساز بودیم

از هرطرف آمد بدان سو، باد، رفتیم
آنها پر از اندوه و ما دلشاد رفتیم

در ظاهرِ انسان ولی دیو پلیدیم
او نور می بارد ولی ما نا امیدیم

تا روشنی تا صبح تا خورشید تابان
تنها، قدم، دو، باز ما ترسو و حیران

ما، پشت آنها، دیگران سنگر گرفتیم
خودمحورانه دل ز یاران بر گرفتیم

ما خونمان رنگین تر از خون شما بود
خونی که از بی غیرتی در جان ما بود

اینجا شقایق سر به خاک تیره می کرد
پرواز قوها چشم ها را خیره می کرد

اینجا زمین از داغ هایش چاک چاک است
اینجا مکان شیرمردان زیر خاک است

اینجا پرستو شاد مان قیقاج می زد
بردار سرخش خنده ها حلاج می زد

این سرزمینم تا ابد اندوه دارد...
بر شانه هایش بار صدها کوه دارد

اینجا کسی نام مرا فریاد می زد
نام تورا فریاد استمداد می زد

#حسین_محمدی_فرد_

وزن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
با الهام از کتاب (دا) تالیف سیده زهرا حسینی
درودهای بی پایان نثار شهدای 8سال دفاع مقدس

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 173 نفر 235 بار خواندند
محمد جوکار (13 /03/ 1396)   | حسن کریمی (14 /03/ 1396)   | معصومه عرفانی (14 /03/ 1396)   | میرعبدالله بدر ( قریشی) (14 /03/ 1396)   | حسین محمدی فرد (15 /03/ 1396)   |

رای برای این شعر
محمد جوکار (13 /03/ 1396)  حسن کریمی (14 /03/ 1396)  معصومه عرفانی (14 /03/ 1396)  
تعداد آرا :3


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا