3 Stars

واپسین دم

ارسال شده در تاریخ : 03 آبان 1396 | شماره ثبت : H945604


# واپسین دم

واپسین دم نفس چه شیرین است
آخرین لحظه های جان کندن
تلخشیرین ترین بهانه و دل
از زمین و از آسمان کندن

خون من بر زمین به جا مانده ست
ردی از شعر و درد و اندوه است
شاعرانی که خون دل خوردند
شانه هایی که برتر از کوه است

تا رسیدم به خود گمم کردند
زیر شلاق نا کسان بودم
بردهٔ اعتقاد موروثی
شیر و مغلوب کرکسان بودم

گفتم او چیز دیگری دارد
شاعری شد فراتر از فهمم
سادگی کردم و ندانستم
رنگ و نیرنگ می شود سهمم

در شب انعقاد نطفهٔ من
اتش فتنه در جهان می ریخت
آسمان طرحی از من و ابلیس
در تکاپوی این زمان می ریخت

نام من اشرف الخلایق شد
واژه ی روی دوش من، انسان
جای من با خدا عوض گشته است
رو سپید از شقاوتم شیطان

واپسین دم، چه تلخ و شیرین است
رفتن از آنچه نا خوشایند است
رفتن از جهان و جهان شما
رفتنم را چقدر خرسند است

واپسین دم، من و لبت ای کاش
واپسین دم، شراب می خواهم
این جهان جز عذاب چیزی نیست
آن جهان هم عذاب می خواهم

گرچه از آتشی که در شعرم
دین و ایمان، دل و زبانم سوخت
حاکم هر زمانه بعد از من
شاعران را دهان نخواهد دوخت

#بداهه_بارشی

#حسین_محمدی_فرد

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 218 نفر 345 بار خواندند
حسن جعفری (05 /08/ 1396)   | علی روح افزا (23 /08/ 1396)   | حسین محمدی فرد (07 /09/ 1396)   |

رای برای این شعر
حسن جعفری (05 /08/ 1396)  علی روح افزا (23 /08/ 1396)  
تعداد آرا :2


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا