قالب سروش در اول بهمن هزار و سیصد و نود و شش تقریبا به طرح امروزین خود رسید و ناگفته نمانَد که در سوم بهمن همان ماه، ویرایشی مبنی بر اهمیت قافیه پردازی درونی بر آن افزوده، اهمیت این روش را در جبران مواردی که این نوع شعر کوتاه، دچار فقدان و یا ضعف قافیه پردازی بیرونی می شود و همچنین در مواردی که بی قافیه بودنِ لخت پایانی را جبران می کند و نیز در مواردی که در کنار قافیه پردازی بیرونی، زیبایی ناشی از قافیه مندی را افزون می نماید، تبیین نمودم و در همان روز، پانزده شعر در قالب سروش سرایش نمودم که به ترتیب زمان سروده شدن، تقدیم می کنم:
1- مستِ آواز، قایقِ موتوری (خوانش دیگر: مستِ آوازِ قایقِ موتوری)
دل به دریا زدَه ست قایقباز
باز، دل، غرقِ آزِ موجنواز (خوانش دیگر: باز، دل، غرقِ آز، موجنواز)
راز در راز
ساحلِ سرد، قایقِ خاموش.
2- غنچه ای بود زاده ی گل سرخ
گل سرخی که زود پرپر شد
غنچه هم گل که شد، تغزّل شد
رهسپارِ ترانه ی پدرش.
3- کوه ها امتدادِ بودنِ توست
دشت، امضای جان سرودنِ توست
نیستیّ و وطن
هستی اش وقف در ستودنِ توست
جاودانه شکوه- روحِ بلند!
4- در زمین، ساده گام، ساده مرام
برزبانِ فرشته، نامش کام
آی! چشمانِ خامِ هوش حرام!
این قَدَر ساده اش گمان نکنید!
....
محمدعلی رضاپور