سه گلشنی بر وزن
مفعولُ مفاعلُ فعلن مفعولُ مفاعلُ فعلن در پایه ی مصراع؛
بخش آغازگر:)
پنهان نشود غمِ پیدا، داغی که نشسته به جان است
جانان، نگران من است و، جانم به دلش نگران است
(بخش پیکره یا بَدَنه:)
در کوچه ی خاطره هایش دل می سپرم به هوایش
شیدای شمیم نفس هاش سودای نسیم صدایش
هر قاصدکی که می افتد، افتاده به بوسه ی چشمم
هر شاپرکی که زند پر، در پرسه به شوق صفایش
بر دوش بنفشه ی نازی، "راز" ی شده نذر نیازی
همبازیِ او شده اشکم بر دوش بنفشه نمایَش
پروانه، نوید نگاه و، سنجاقک، امید وصال است
چون چشمه(،) قصیده ی چشمم(/ام) در چشمه ی عاطفه هایش
باران که به شعله می افتد، یکباره به شعله می افتد
آتش نفس است و از آن پس، خواننده ی شعله سرایَش
(پایانبخش در 3 نیم مصراع و با کمی تغییر وزنی بر وزن
مستفعلن فَعَلاتن:)
بر جان رسیده لب من
پاینده باد شب من
جان است و جانب جانان
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 16 خرداد 1402 12:51
سلام ودرود
قاسم لبیکی 16 خرداد 1402 14:01
درود
زیبا
و
آموزنده
پاینده باشید
محمد علی رضا پور 16 خرداد 1402 23:33
سلام ها و درودها و سپاس ها یتان بزرگواران
زنده و سرزنده باشید در پناه خدا