ترا عکس درون خانه باید گفت رفیق و همدم بیگانه باید گفت نشست و از غمت دیوانه باید گفت و از تو قصه و افسانه باید گفت بجای حافظ و سعدی و مولانا شعر سروش عبدالوارث قاسمیار
شاعر از شما تقاضای نقد دارد
درود و سلام موفق و مانا باشید
سلام و درود و سپاس تان جناب عاجلوی بزرگوار
سلام و درود و عرض خداقوتبه جناب عبدالوارث قاسمیار
#شعر_پیشرو#شعر_سروشباران که رسید ستاره می رسدهوای شعر تر دوباره می رسدآتش می نشیند شراره می رسدعزیز دل بسان سنگ خاره می رسدباید که احترام کنم#قاسمیار_افغانستان
کاش با رفتن تو تاب نبود زندگی زمزمه ی خواب نبود ترسی از دختر ارباب نبود عشق بود غصه نبود آب نبود من و تو با همه زیبا بودیم شعر سروش عبدالوارث قاسمیار
شعر سروش از جنابعبدالوارث قاسمیار (از افغانستان – بادغیس):دیوانه به زندان بلا باید بردافتاده و افتاده ز پا باید بردتا دو نفس سوی خدا باید بردپیک دگر پر از خدا باید برداسباب جنون و عشق همین است هنوز
با زجر های زنده گی ترانه می شویمبدنام عشق بدنام زمانه می شویمگاهی غزل گاهی فسانه می شویماز دوست آشنا بیگانه می شویمتنها شبیه تک ستاره های شهر شعر سروشعبدالوارث قاسمیار
هزینه کتاب + هزینه ارسال از طریق پست
نظر 7
امیر عاجلو 25 خرداد 1402 22:22
درود و سلام موفق و مانا باشید
محمد علی رضا پور 26 خرداد 1402 04:34
سلام و درود و سپاس تان جناب عاجلوی بزرگوار
محمد علی رضا پور 26 خرداد 1402 04:35
سلام و درود و عرض خداقوت
به جناب عبدالوارث قاسمیار
محمد علی رضا پور 26 خرداد 1402 13:40
#شعر_پیشرو
#شعر_سروش
باران که رسید ستاره می رسد
هوای شعر تر دوباره می رسد
آتش می نشیند شراره می رسد
عزیز دل بسان سنگ خاره می رسد
باید که احترام کنم
#قاسمیار_افغانستان
محمد علی رضا پور 26 خرداد 1402 13:42
کاش با رفتن تو تاب نبود
زندگی زمزمه ی خواب نبود
ترسی از دختر ارباب نبود
عشق بود غصه نبود آب نبود
من و تو با همه زیبا بودیم
شعر سروش
عبدالوارث قاسمیار
محمد علی رضا پور 26 خرداد 1402 13:44
شعر سروش
از جناب
عبدالوارث قاسمیار
(از افغانستان – بادغیس):
دیوانه به زندان بلا باید برد
افتاده و افتاده ز پا باید برد
تا دو نفس سوی خدا باید برد
پیک دگر پر از خدا باید برد
اسباب جنون و عشق همین است هنوز
محمد علی رضا پور 26 خرداد 1402 13:45
با زجر های زنده گی ترانه می شویم
بدنام عشق بدنام زمانه می شویم
گاهی غزل گاهی فسانه می شویم
از دوست آشنا بیگانه می شویم
تنها شبیه تک ستاره های شهر
شعر سروش
عبدالوارث قاسمیار