آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

زنگ هوس !

ارسال شده در تاریخ : 12 خرداد 1397 | شماره ثبت : H946319



زنگ هوس !


از عشق مگویید سخن اهل هوس را
محرم نتوان خواند به عالم همه کس را


خواهم که به سیلاب سرشکی بزدایم
از سینه ی توفان زده ام زنگ هوس را


از بس که فضای دل ما تیره و تنگ است
از روزن اندوه کشیدیم نفس را


آن گوهر ناب است که در سینه ی دریاست
بنگر به لب جوی تُهی مغزی خس را


ما رهرو آزاده ی صحرای جنونیم
از قافله ی ما بشنو بانگ جرس را


از غفلت دل بود که در بند فتادیم
آزاد نگشتیم و شکستیم قفس را


ماییم و گرفتاری این دامگه عشق
از پیش توان حدس زدن محنت پس را


شادی دل ما همه آن است که آخر
بازی فلک می شکند شاخِ عسس را


بار و بَرِ نارس نبود در خورِ چیدن
شیرین نخرد اهل خرد میوه ی گس را


از بسکه سخن های دل ما شده شیرین
باید که ز خود دور کنیم خیل مگس را


یاد آورِ این دیده ی خونبار غمین است
رنگی که به آن شُسته شفق رود ارس را



غزل از - مجید شفق

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 125 نفر 186 بار خواندند
حبیب رضایی رازلیقی (21 /03/ 1397)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :1


سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا