3 Stars

مادر*

ارسال شده در تاریخ : 01 خرداد 1397 | شماره ثبت : H946286

ز چشمم اشک می ریزد چو رفتی زین جهان مادر
نخواهم زندگی بی تو گرامی تر ز جان مادر
چگونه سر کنم بی او خدایا از تو می خواهم
که این رفتن خیالی بود و بس در خوابمان مادر
کجا جویم صدایت را صدای پر زمهرت را
صدایی خوش طنین ای مهربان در گوشمان مادر
چه دارویی بیابم من که دردم را کند درمان
تو بودی روز و شب مرهم برای دردمان مادر
ندارد این دلم طاقت دمی بی تو بیارامد
که می خواهد بیاید دل به سویت پرکشان مادر
وجودت سوخت چون شمعی نکردی ناله از دردی
ندیدم من وجودی ماه تر از مادران مادر
چه شب ها مانده ای بیدار و من در خواب اُف بر من
تو در خوابی کنون مادر بیا بیدار، مان مادر
دلم می خواست روزی دست تو تابوت من گیرد
همان دستی که با گهواره می دادم تکان مادر
*با علم به ایرادِ بعضی از قافیه ها

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 192 نفر 280 بار خواندند
علی معصومی (27 /02/ 1399)   | محمد مولوی (06 /05/ 1399)   |

رای برای این شعر
علی معصومی (27 /02/ 1399)  محمد مولوی (06 /05/ 1399)  
تعداد آرا :2


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا