3 Stars

قطره

ارسال شده در تاریخ : 23 فروردین 1398 | شماره ثبت : H947688

این بار چون می درخشید رعد
فرو می افتاد از میانِ انبوهِ ابر
غلط زنان می بارید بر زمین
می نشست بر لبِ خشکِ صبر

می بخشید جان بر گلهای سرخ
می نهاد خنده بر رخسارِ کویر
خاک را می کرد عجین با خود
تا باز زند شکوفه ، لالۀ اسیر

او قطره ای بود از ورای افق
می چکید در اشک از چشم باران
در جنگل می روئید با او زندگی
می شد امید ، برای دلهای نگران

فردا که می کرد خورشید طلوع
می ریخت چون جویبار از آسمان
می برد حمله بر سپاه خشکسالی
می گشت در صحرا یک قهرمان

گوئی اما آفتاب با او سازگار نبود
نمی پیچید در برکه عطر مُشک
گرمای سخت می فشرد گلویش را
پیش از آنکه بارد گشته بود خُشک

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 109 نفر 138 بار خواندند
ایمان اسماعیلی (25 /01/ 1398)   |

رای برای این شعر
اولین نفری باشید که به این مطلب رای می دهید
تعداد آرا :0


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا