نشد قسمتم باز آیم حرم
نظر کن رضا جان شه با کرم
نظر کن که باشد شوم زائرت
ندارد پناهی شها نوکرت
دلم تنگ آن بارگاهت شده
دوباره مریض نگاهت شده
چو دریایی و هر که نوشد کمی
وصالت بجوید برای نمی
ندایی به گوشم رسید از حبیب
بیاید به بالین سائل، طبیب
مریضم، مریضم؛ رضا جان بیا
شفا ده مریضی ندارد رجا
بیا دست مهری بکش بر سرم
که آسوده گردد شها، خاطرم
چو دستی کشی بر سرم، مهربان
چو ذره به شوقت روم آسمان
چه می شد اگر می خریدی مرا
بهایی ندارم شه با وفا
بهایم فقط نوکری شماست
به دنیا بیرزد، برایم هماست
رضا خوب و بد را به هم می خرد
رضا عاشقش را حرم می برد
رضا جان خودت چشم ناظر ببین
خودت دعوتم کن رضا جان، همین
سروده علی رضایی پورمشیزی تخلص ناظر
1397/12/08
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5