هرروز کور سوی امیدی مرا نشانه ی است
-که با نور و تاریکی ، گلاویز می نشیند
-تَوهم ِهمین سیاق وُ توحش همان تبِاروُ توقع ِهمین کور سوی نشیمنگاه
-
-افکاری ترس مهیب را به عآقلانه نگاهی بر انداز می کند
-گویی هنوز رخ نداده برخوردی که ِ مدید دورانی ست به جریان نشسته
- تو گویی باهم ها، به، با یدها سوُق می نشاند
-اَعمالی ته زار، نظاره کلام را منتظر می نویسد
-ناکجا را در کجای همین جا ، جاده ای جنجالی متصورمی کند؟
- مگر مرگ وُ مرد ،
- مگر زندگی و ُجهد،
- مگر تندیس و ُجام ،
- مگر تحمیق وُاَنگ
-هر روز کور سوی ِ امیدی مرا نشانه ای است
که با نور و تاریکی ، گلاویز می نشیند
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 23 آبان 1399 20:38
درود بر شما
کاویان هایل مقدم 24 آبان 1399 09:00
درود
پژمان خلیلی 24 آبان 1399 16:52
ممنونم
علیرضا علیدادی شمس ابادی 26 آبان 1399 13:21
درود برشما زیباست