اسْتَطِعْ از فعل اِستَطاعَ ریشه یابی می گردد ، عنصر های ریشه ای استطاعَ یستطِیع ، اسْتَطِعْ ، استطاعةً ، فهو مُستطیع ، والمفعول مُستطاع نیز کمک در خوانش می نماید .
اسْتَطَاعَ الشیءَ: أَطاقه وقَدَر علیه وأَمکنه. تعریف و معنى استطع فی معجم المعانی الجامع - معجم عربی را می توان فهم وخوانش نمود. برای نمونه چند جمله با ترجمه خدمت شما برای فهم بیشتر:
ولم أستطع محو تلک اللحظة من دماغی و من نمی توانستم آن لحظه را از مغزم پاک کنم
کانت تلک القنابل تتساقط ولم أستطع النوم آن بمب ها در حال سقوط بود و من نمی توانستم بخوابم
لدی عظام إمرأة وتراب وإسمنت ولم أستطع جمعها سویة من استخوان ، خاک و سیمان یک زن دارم و فقط نمی توانستم آن را کنار هم بگذارم
نظر 5
امیر عاجلو 11 بهمن 1399 20:41
درود بر شما
رضا کاظمی اردبیلی 11 بهمن 1399 21:00
درود بر شما عالی بود
رضا زمانیان قوژدی 12 بهمن 1399 04:27
سلام
اِستَطِعطاعُ یعنی چه؟
ممنون
پژمان خلیلی 12 بهمن 1399 09:16
باسلام واحترام"
اسْتَطِعْ از فعل اِستَطاعَ ریشه یابی می گردد ،
عنصر های ریشه ای استطاعَ یستطِیع ، اسْتَطِعْ ، استطاعةً ، فهو مُستطیع ، والمفعول مُستطاع
نیز کمک در خوانش می نماید .
اسْتَطَاعَ الشیءَ: أَطاقه وقَدَر علیه وأَمکنه.
تعریف و معنى استطع فی معجم المعانی الجامع - معجم عربی را می توان فهم وخوانش نمود.
برای نمونه چند جمله با ترجمه خدمت شما برای فهم بیشتر:
ولم أستطع محو تلک اللحظة من دماغی
و من نمی توانستم آن لحظه را از مغزم پاک کنم
کانت تلک القنابل تتساقط ولم أستطع النوم
آن بمب ها در حال سقوط بود و من نمی توانستم بخوابم
لدی عظام إمرأة وتراب وإسمنت ولم أستطع جمعها سویة
من استخوان ، خاک و سیمان یک زن دارم و فقط نمی توانستم آن را کنار هم بگذارم
رضا زمانیان قوژدی 13 بهمن 1399 12:46
سپاس استاد
پس ع سهوا به آن اضافه شده.
بمانید