هـر که به دنیـای دنـی ، بنـد شـد
هـر چـه بـپوییـد علایقمنـد شـد
هر چه بـگردیـد و بـپوشیـد و خورد
تجربه کـی داشت ، فقط کنـد شـد
٭٭٭
هـر که به دنیـای دنـی ، بنـده شـد
از ره عقبـاش ، وامانـده شـد
هـر قـدری خـورد و بـپوشیـد ، مُـرد
در ره عقبـاش ، کجـا زنـده شـد
٭٭٭
هرکس که خودش بنده دنیای دنی شد
از ثروت دنیاست ،که بسیار غنـی شد
آن ثروت ومالش که نصیب دیگری بود
ازثروت آن سهم خودش،یک کفنی شد
٭٭٭
جسـم بشـر هـر قَـدَر افتاده شد
روح در آن قابـل و آمـاده شد
کـی بتوانـد که بفهمـد بشـر
در بدنـش روح که بنهـاده شد
٭٭٭
جسـم بشـر هر چه که فرسوده شد
کی به خـدا ، رنجشی افزوده شد
هـر نفـری طاعـت امـرش نـکرد
روح وی از کبـر خود ، آلـوده شد
٭٭٭
نسیم گلشن زنده یاد حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 02 اسفند 1401 17:52
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
حسن مصطفایی دهنوی 09 اسفند 1401 07:03
ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر واستادگرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین