حسن مصطفایی دهنوی

امتیاز اعضا:

گمرهی خلق

ارسال شده در تاریخ : 10 مهر 1397 | شماره ثبت : H946703

« گمرهی خلق »
از گمرهی خلق ، چو فریاد کشیدم
در راه دیانـت ، قدمی چند دویدم
مردم همه راه غلطی پیش بـرفتند
من ماندم و فریاد که در راه کشیدم
آماج4 غلطها شدم از کینـه ی مردم
هـر پند که گفتم : سخن از جهل شنیدم
صد ضربه ی خنجر به دل و بر جگرم خورد
تا بار غـم ، کار بدِ خلق کشیدم
صد ضربه ی چوگان،به سرومغز سرم خورد
ماننـد یکی گوی به میدان بـدویدم
صد داد و فغان5 ،از اثر کار بد خلق
از کار بد خلق ، ستمها چه کشیدم
مردم همه بر مال جهان ، تکیه نمودن
من در عوض مال جهان، صدمه6 کشیدم
آشوب جهان و خلل و خدعه بهم شد
حکمت بـنمودم ، ضرر از خلق بدیدم
صد داد و فغان از اثر کار عمومی
ناچار شدم ،کار خود از خلق بریدم
هر زجر و لجاجت،حسن ازخلق جهان دید
فاتح بـشد آخر ، چو به معناش رسیدم
٭٭٭
4- هدف- نشانه 5- ناله – فریاد 6- آسیب – مصیبت
1- مکر- فریب