« یک نَفَس »
یک کُله تاج کوچیکم زِ تو گر بُد ،چه خوشس
هر کس این از تو ندارد ، به یقین در قفسس
بستن دست من از دست تو ، راه نفسس
آنکه از دست تو بگریخت، رهش در قفسس
در فضایت یک نفس گر بـزنم صد نفسس
بی فضای تو هـزاران نفسـم یک نفسس
مرغ باغ ملکوتـم ، اگرم از تو نفسس
هرکه را از تو نفس نیست ، چو مرغ قفسس
هر که خود از تو نداند ،به یقین بُلهوسس6
هستی عمر خودش ، بسته به باد هوسس
امر و فرمان تو یک ، سلسله جنبان جرسس
دوری از امر تواس، چون مرض تنگ نفسس
ثبت پرواز من از تو ، همه جا دسترسس
ثبت پرواز بدون تو ، یک بال مگسس
عمر وابسته به تو ، بانک بلند و جرسس
عمر وارسته زِ تو ، یک مَثَل خار و خسس
یک نفس گر بـدهیم ، همه ی عمر بسس
عمر طولانی من ، بسته به آن یک نفسس
با که صحبت بکنی،ای حسن آن گو چه کسس
با همان است،که عمرم بر آن یک نفسس
٭٭٭
6- هوسباز- دمدمی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5