تو اگر با من باشی
دختر رؤیاهایم
قصری از ایمان خواهم ساخت
چلچراغش خورشید
خادمینش فرشتگان
و زینتبخش شبنشینیهایش
ستارگان باشند
تو بانوی این قصر خواهی بود
نشسته بر تخت بلند آرزوها
بالباسی از حریر مهربانی
و تاجی از دانش
جانهای گرسنه را طعام خواهی داد
و پیامبران خسته از ره را
با لبخندی که بیهودگی را
از جانها میرباید
روح تازه میبخشی
تو اگر با من باشی
دختر رؤیاهایم
ای بانوی قصر خوشبختی
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 1
حسن مصطفایی دهنوی 15 بهمن 1397 23:07
درود جناب عبدالحسین پور
زیبا سروده اید