تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
ولی اله بایبوردی

یاد باد از شهریاران یاد باد شهریاری بود بهجت نام راد شاعری از خطّه آذربایجان آن ادب پرور ادب گستر نماد شد زبانزد بین خلقی یاد او عاشقی عارف به دور از انجماد یاد بابا حیدرش افتی دلا وصف حالی را کند...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

ای پیر ره حقیقت تو چه زیبا نظر هستی دل کندی زِ دنیـا و به عقبی تو بـبستی ای پیر طریقت تو مگر کج نظر هستی رفتـی به خرافات و به ذلّت بـنشستی ٭٭٭ دخت...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

هر کس که دین ندارد بر خود بُوَد ستمگر بـر طبق قـول قرآن وَز گفتـه پیامبر آدم به دین و ایمان دیدیم حاجتش بود دین حاجتـی ندارد بر مردمان کافر ٭٭٭ همی...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

شراب چشم تو جانا شبی به یاد آرد که پای محفل جانان کمی بیارامد بخواب کودک امید روزهای فراق دلم گرفته از این روزگار کارآمد از این جهان مساعد که نا مساعد را مدام در نظری آورد پذیراند اگر چه شوق وصالی...

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

حیرانی من اگر چه بیش است مگر این فعل عمل ز دست خویش است مگر در روشنی فضا به غارت رفتم در تاریکی مکان دریش است مگر آن غارت دل بود عجب دشوار کار زان کار دلم چه ریش ریش است مگر ببریده شدم و بسته در تار ...

ادامه شعر
سیدیحیی حسینی

*** نوستالژی *** من جنگیدم که درتاریخ محبوب ونامم به نکویی ببرند.. نه افتاده ازدیده ودُروه اینچنین منفور... نجنگیدم تا جمعی باجلوس برمنصب قدرت. که باهرترفیع بردولت شهرهای خویش بیافزایند.. نجنگیدم ...

ادامه شعر
محمد مولوی

از اندرونم یکی مرا ندا می داد شکمم از گرسنگی صدا می داد بوی قرمه سبزی در هوا پیچیده بود همسایه خورشت و پلو را جدا می داد #محمد_مولوی...

ادامه شعر
فاطمه  نعیمی

بخواهی یا نخواهی تو همین است روال زندگانی اینچنین است کسی که شانه خالی کرد از آن "حسابش با کرام الکاتبین است" فاطمه نعیمی* مهرانه تحفه طنز...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

هنر را جلوه آرا کرده یارا هنر با جلوه آرایی هویدا هنرآرا هنرمندی جهان را به زیبایی نمودش خلق زیبا که مجذوب هنر انسان والا به والایی به دور از جیفه دنیا چه باید گفت ما خود هان که تسلیم ادب حکمی کن...

ادامه شعر
jalal babaie

زوزه ی باد در گوش شب آواز می خواند. خروس در صبح هنگام لالایی می خواند. درختان پر شکوهت چشمان هر بیننده را خیره می کند. درختان سیبت چه مهمان نواز . گوسفندانت چه مهربان. گله های گاوت چه دیدنیست. درختان ...

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

باشی یا نباشی چیزی دارم بابودنت لحظات سرمستی و بانبودت کوله بار غم. شاید بیاندیشی که نیازم به تو کم شده و از تو لبریز شدم اما همچنان بیتو خالی تر از سراحی ام وجامانده تر از سکوت. و آراستی مرا و وزین...

ادامه شعر
مرتضی سنجری

《جیب》 می توان قسم خورد به خوشبختی وقتی زورق روزگار ما را به سرانجام قصّه می برد؛ و گاهی اندوه عمرمان این است: که نامه های مچاله در جیب این دنیا جا مانده چه پایان غم انگیزی ست انگار یادمان رفته کفن ها...

ادامه شعر
ادریس علیزاده

شرم دارم که ببینم رخ پژمرده او ناتوانم که ببینم حس آزرده او او که یک همدم و دل باخته پر تب و تاب نگرانم ز همان قصد بد آورده او چون که بیش از طلب ناز نیازش شده بود مهر خود باز اسیر دل افسرده او چون ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

هـر آن کاری به میـل کـام کردنـد درون خـود چنـان احـشام کردنـد سـر خـود را زِ‌ کج کرداری خـود اسیـر فتنـه سـرسـام کردنـد ٭...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

هـر کس به امـر و نهـی خدا با وفا شود دردش اگر یکی بُـوَد آن هم دو تا شود گـر جمله امر و نهی خدا را عمل کند دردش زِ جور خلق خدا بی دوا شود ٭٭٭ یارب ب...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

پـسـرها گوش بـر الهـام کردنـد کـه کار نیـک خاص و عـام کردنـد هـوای نفـس خـود کردن لگـد کوب که خـود را در جهـان خوشنام کردنـد ٭٭٭ جـوانهـایـی...

ادامه شعر
محمد مولوی

در نوجوانی تخم مرغ می دزدیدم اکنون که به میانسالی رسیدم هنوز نتوانستم یک شتر بدزدم ! #محمد_مولوی سه گانی

ادامه شعر
زهرا آهن

بی پلک بر دریچه‌ی شهر فرنگ شعر مبهوت قصه‌ای پر افسون و حیله بود ذهنش در این مواجهه با شرح ماجرا پروانه‌ای رها شده از توی پیله بود می‌دید مرد رهگذری در مسیر باد از نسل پارسای بزرگی به نام «هوم» بر م...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

قلب پاکت چشمه ای باشد چه ناب جستجویی عقل را بیرون ز خواب انتخابی بین دل عقلی یکی ای نگاهت جلوه ای از آفتاب ولی اله بایبوردی 12 / 06 / 1401 ...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

در جهانی دنیوی خاکی که گل شاهد آن کاری به زشتی گر چه ول حکم باشد دین را باید ادا منع باید با زبان دستی و دل ولی اله بایبوردی 08 / 06 / 1401 ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا