با سفره ی هفت سین خود از حال تو گفتم از فتنه ی دیرینه و امسال تو گفتم عکس تو در آیینه ی پندار کشیدم سوز دل خود با تو و تمثال تو گفتم نقش تو که زد سکه در اعماق وجودم با بخت بلند تو و اقبال تو گفتم راز ...

تحویل سال به ما از جانب خدا یعنی بهینه باش و سپس نزد ما بیا. #سه_گانی

عید است بده ماهی فرزندم را شب بوی شب آخر اسفندم را رونق به لباس خستگان باز آور شرمنده مکن صورت لبخندم را

آستین بالا بزنیم تازه کنیم دوست داشتنها را در لباس نو و تکان دهیم غمها را که بهار همیشه اندوهی پنهان دراستین دارد بهارانتان از غم تهی سبزی ثانیه هایتان ابدی ...

در چمن، بلبل و چکاوک باد نغمهء ارغنون و تنبک باد خرّم این، سرزمینِ بابک باد دوستان عیدتان مبارک باد! ای تنابندگانِ ایرانی بر شما شادی و گل‌افشانی وسعِ نعمت همیشه ارزانی هدیه از ایزدِ تبارک باد دوستان...

جوانه از دل زمین می آید برای بخشش شمین می آید دوباره زندگی بهانه جویید سمَن شوید بهار نو پیدا شد درود دیگر از مراسمِ آیین نگاه ریز نسترن به نسرین طنین نغمه های ناز طوطی بلند گفت بهارمان مَحیا شد دوب...

سال نو باشه مبارک خنده باشه رو لباتون وسعت یه دشت سرسبز طول و عرض خنده هاتون باشه تن هاتون سلامت رزقتون سرشارِ برکت زندگی هاتون همیشه مملوء ازاحساس و عزت مثلِ یه دریای اروم عشق تو قلباتون زیا...

درودها! یَا مُقَلِّبَ القُلوبِ وَ الاَلقاب عشقِ خود را بکن به دل ها قاب یَا مُشَرِّرَ الشُّرورِ وَ الاَشرَار نسلِ اشرار را خودت بردار یَا مُدَوِّرَ الدَورِ وَ الاَدوار شد گرانی به کلّه ام آوار یَا...

1 باید که دل از کینه تهی کرد بهار این خانه پر از مهر و بهی کرد بهار گرد از رخ آئینه زدود و بسرشت جان را به صفا، وصف مهی کرد بهار 2 گل در چمن آید به سرور افشانی بلبل بزند چه چهه در مهمانی چون لعبت زیبا...

دیدم به چشمان خودم آن کودک هفت ساله را با روی دوده فام خود، ژولیده در سرخِ قبا پای برهنه بر زمین، لبخند تلخش رو به ما بر تنبکی می زد به ضرب، با رقص و با ناز و ادا چشمان او قرمز زِ اشک، با آن دل دور از...

نقش هزاروچهارصد بر قاب آسمان بر قالی هزار رنگ جنگ ستارگان مریخ و زهره وزحل سجده کنند بر فرمانده خورشید ،پیشاهنگ کهکشان باران آتشین ببارد رو ی سرزمین تقدیر واژگون کند ساعت زمان نیلوفر امید در دستان پاک...

روی بساط ِ هفت سین مُردَه ست انگار یک رهگذر در جمع ، از یک مرد می گفت بیچاره تنها بود و بی آزار و بی چیز یک رهگذر از وصله های درد می گفت یک سقف ِکوچک سمت ِ شب آن دورها داشت اما همیشه صبح ه...

صدای پای عید امسال چه آرام و چه سنگین است؛ تو گوئی به استقبالش کسی امسال نمی آید! کسی آیا هنوز توش و توان دارد برای گفتن این حرف: مبارک باشدت این عید؟ "امیر" جان گفته بودی، که آن روزی بود عیدت، که...

خواب دیدم عید نوروز آمده بشکن زنان نقل می ریزند بر احوال ِ مردم همچنان قیمت اجناس ِ امسال است ارزان تر ز مفت وه چه خوشبختیم این را مجری ِ اخبار گفت در میان ِ خواب حیرت کرده بودم در عجب من دلیل ...

سروش هایی در #مکتب_ادبی_نورگرایی 1. کورش آمد، نجات داد تو را باز حق حیات داد تو را جشن پوریم چرا؟! 2. نهصد و هفتاد و دو بار از پشت خیبر موشک زدید و رفتید این بار، کماندار، با ذکر حیدر از ره رس...

چرخ چاهی است و از دور دگر چرخ زنان همچو این چرخ زمان در دَوَران است هنوز پدرم پینه بدست قبل از آنی که بخواند خروس یا که چشم خمار مستان نیمه چاک از پی هر زیبایی است می رود تا که نگویند که او مرده...

تقدیم به گلهای رنگارنگ گلستان کشورم، مردم باصفا و هنرمند استانهای ایران امید است قدمی کوچک در معرفی صنایع بومی و محصولات هر استان برداشته باشم بحر، پر برکت بود از بارش این سرزمین از صناعت ها که دارن...

خاکی که پر از گل بود از خون شهیدش خون موج زند در دل هر سنگ و حدیدش ایران سرافراز پر از مرد دلیر است با زور و زر خود نتوانید خریدش باغی است پر از سرو سرافراز به عالم در دست جوانان برومند کلیدش هر کس که...

دهه ی فجر دهه ی فجر و، طلوعِ ایمان آمده رهبرِ ما، بر ایران لب شده از شِکَرِ او خندان یکصدا داده نوا، پیر و جوان گشته آزادی و ایمان برپا دهه ی فجر مبارک بادا دانش آموزِ توانا برخیز تا کنی با ستم و جهل ...

آفتابِ انقلاب ای خمینی، آفِتابِ انقلاب چشمه سارِ پر خروش و پر شتاب عدل و دین را زندگی بخشیده ای تشنه کامان را چو آبی در سراب راهِ نیکی قبلِ تو گم گشته بود تو گشودی راهِ ایمان و صواب با قیام ات دینِ حق...