تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
رامین خزائی

ای کاش بهشتی که منش وَعدِه بُدَم همچون من مفتن که یه بازندِه بُدَم آشوب شود این دل او وقت سحر چون هر سحری با سحری سودِه بُدَم با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
رامین خزائی

شاید بکنم حکم که دل یار شود خشتی که بریدم دل اغیار شود هر بار دلم بر سر خشتش بزدم گفتا نشود حکم که معیار شود با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری

تو را در دلربایی نقشی تمامست مرا در بی کسی رنجی مدامست بجز با لبخند ملیحت، شادمانی کاری نادرست و فعلی حرامست

ادامه شعر
اصغر اروجی

خورشیدمتهم به تاری شده است مهتاب هم انگشت نگاری شده است ان دزد شریف با قرار قبلی هنگام نمازشب فراری شده است ازدیده اگرکه خون دل می باریم ازفقرپریم وازتهی سرشاریم با این همه زخم ودردوسرگردانی ازدر...

ادامه شعر
رامین خزائی

شیخ از غم نان که بود پنهان، صلوات ما هم که به زیر یوغ چوپان، صلوات با نام خدا و آن جنایات عظیم بر روح بلند و پاک شیطان، صلوات با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
علی اوسط حسینی

مهر مادر *** مهری است کزو بر دل و جان می ماند از روز ازل ز وی نشان می ماند در سوختن شمع وجود مادر رازی است که تا ابد نهان می ماند *** علی اوسط حسینی ...

ادامه شعر
امیرمحمد آبک

چون چشم نداشت چشم را میلی وز چشم ، قدح شکست و شد سیلی گفتیم که خوش به هر چه باد امّا شد قصهٔ ما حکایت از لیلی

ادامه شعر
منیژه (رویا) باقری

درخلوت آغوش خودش راهم داد یک ثانیه آرامش کوتاهم داد میگفت که اضطراب ممتد داری یک سینه پر ازدردوغم وآهم داد #منیژه_باقری_رویا...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

این عشق درونِ سینه پنهان تا کی اشک از مژه ها به روی دامان تا کی وقت است که بیماریِ دل چاره کنی سرگشته چو گویِ گرد چوگان تا کی؟ #جواد_امیرحسینی ۱۹ مهر ۱۴۰۰ ...

ادامه شعر
رامین خزائی

آه از دل دیوانه ی من، گفت: نکن انفاق به پژمرده که نشکفت، نکن خارَش به دِلَم خارِش و سوزِش فِکَنَد دیوانه منم، عقل چرا گفت نکن؟! با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

۱ آن روز که دیدمش دلم می لرزید اشک از مژه ام به گونه ام می لغزید رسوای دو عالم شدم اما این عشق الحق که به رسوا شدنش می ارزید ۲ صبح است خروس خانه فریاد کشید شب رفته و خورشید از آفاق دمید برخیز و ز جام ...

ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری

عشق مانند یک رود جاریست عشق خواب در عالَم بیداریست من شاعری شیدا با غمی پنهان عشق چاره درد اما بیماریست

ادامه شعر
رامین خزائی

دل داده نوشتی سر دیوار کنیسه عشقم بکشد من بکشم دست سلیسه از هول هلیمی که به بشقاب تو آمد آن حال و حلیمت به چه زشتی لک و پیسه با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

‌مه اللطیف رباعی ها ۲۱-مهرانگیزی در بستر این صبح خوش پاییزی تو در بر من چه ناز و مهر انگیزی با ناز و نوازش و نگاهت جانم صد بوسه به صد رنگ به هم آمیزی هفتم مهر سال یکهزار و چهارصد خورشیدی **********...

ادامه شعر
رامین خزائی

یارم به تمنای هَری فَر به دَرَد شرحی به مثالش نزدم در به دَرَد سرباز مُهَلَّب لب دریا بکُشد چون بَدر هماند پدر سَر به دَرَد با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
رامین خزائی

اینجا که زمینش عللی گور یه نوره هم توی زمان هم به زمین سوره ی نوره شش ماهه و ده ساله و آقاش بمیره آن سوی دگر چاله و کف شوره ی نوره با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی...

ادامه شعر
علی روح افزا

از اول زندگانی بعضی ها تا پیری و ناتوانی بعضی ها افتاده به جان مردم بیچاره اندیشه ی طالبانی بعضی ها

ادامه شعر
رامین خزائی

گفتی که فقط آمدنی است باران من هم به گمونم چو منی است باران باران سخنش گفت و شنیدم لیکن او رفت و شتابش سخنی است باران با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

۱ من عاشقی از تبار مجنون هستم سرگشته ی کوه و دشت و هامون هستم لیلای منی ولی دلت با دگریست بر عشق و صداقت تو مظنون هستم ۲ از راه رسیدی و اسیرم کردی نزدِ دگران خوار و حقیرم کردی والله که سزای من عاشق ...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

1 پاییز به کویِ عاشقان باز آمد با عشوه و با کرشمه و ناز آمد رقّاصه‌یِ برگِ زرد را مژده دهید مطرب به نوا و طرب و ساز آمد 2 یارم ز دلش مهر مرا کرده برون زود است که کار من رساند به جنون پیغام رسانید که...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا