تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حسن  مصطفایی دهنوی

من زِ خـدا باغ جنـان خواستـم خـود به ره طاعـتش آراستـم گـر ندهـد باغ جنـان را به من من چه کنم ، من که از او خواستـم ٭٭٭ مـا همـه از ...

ادامه شعر
احسان بابادی

بیا تا پر کنم دفتر ز مشقت و آن جانم دهم بیرون ز نقشت من آن دیوانه ام در وادی تو که مجنونی شده در باب حشرت تقدیم به شما خوانندگان گرامی...

ادامه شعر
رضا درویش نژاد

بی تاب در این دنیا بی کَس در این خانه بی تو در این هستی مِی خواهم و مِی خانه

ادامه شعر
حسین  پیشه ور

امشب برس به فریادم که ناشادم رفیق در این شهر نا آباد سرد چله ی بادم رفیق دو سه فرسخ دورم از شادی کنان قدیمی در دنیای خود گرفتار و ظلمت آبادم رفیق #حسین_پیشه_ور...

ادامه شعر
نصرت اله صفی زاده

دکتر سَختهَ که دُکتُری بای درد اَمونِت بوِرّهَ بی سرو سامونی بالی دِ کَمونِت بوورّه نتونی نشونه بیری بَزِنی وه هَدَفِت لقمه نونی وهِ دَسِت با بیا نونِت بوِرّهَ این دوبیتی به گوی...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

پیـرو دهقـان نـکوکار بـاش بـذر نـکویـی به زمیـنت بپـاش آب نـکویـی به زمیـنت بـده تـا بِـبـَری خـرمن آن دانـه هـاش ٭٭٭ پیـرو آ...

ادامه شعر
محمد جواد تک فلاح

به نالایقان هدیه دادیم عشق را و چیزی ندیدیم جز خوی زشت را نه دیدیم تا کنون شادیه حالاشان نه خوشحالیم از این احوالشان ...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

شفا دِه هرکه بیمار است به حق آنکه پاش خار رفت چه دردی دارد این بیمار فقط الله که غمخوار است

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

تشنه تورا کردند شهید حسینم بر نیزه ها کردند سرت حسینم افسوس که من در صحنه ها نبودم ورنه منم یارت بودم حسینم

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

آن شعشعه ی نوری،کز رب غفور آمد آن روشنی نورش چون سیرت حورآمد در وادی حیرتها ،هر قدر فرو رفتم بر حیرتم افزودند ، عقلم به ظهور آمد ٭٭٭ در وقت جوانی ام،عقلم که طهور آمد ...

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

شادی ها را جشن می باید گرفت شب شب عید است می باید نخفت هرکه را مقداری شــادی قسمتش فرد لاغر یا که هر گردن کلفت ................................................ درخنده تو جهانی را دیده ام آنی که بخواهم...

ادامه شعر
نصرت اله صفی زاده

خوش به حالم خوش به حالم که مرا ,میبینی خوش به حالم که مرا ,میخوانی خوش به حالم که بجز من هر کس رو به سوی تو کند میرانی نصرت اله صفی زاده (ص.لوران) luran...

ادامه شعر
نصرت اله صفی زاده

تنها «دلا خو کن به تنهایی که»تنهایی شِکَر دارد به پیش ناکسان رفتن، کمی زیر و زِبَر دارد به روز وصل میگوید، که تنها با تو میماند ولی چون دیگران بیند ،به آنها هم نظر دارد ...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

رو بدهی خارت کنند دشنامی هم بارت کنند آخر جوابش را دهی تیکه زنند زارت کنند

ادامه شعر
آرش فیروزی

آرنی تو گفته بودی و جواب لن ترانی تو همین بدان که هرگز نتوانی، لن ترانی تو همین بدان که عالم همه از وجود اویند که ببیندت همیشه تو چه دانی و چه دانی ...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا این اشعار محلی با گویش افتری (از استان سمنان) می باشد بِاِسـمِ هُشـتون خُدا کِه هِمادِ ، جُون هادا هَـر کاری داریـم اَوِّل جُـودِ ، هاکِـریم صِدا ترجمه: بنام خدای خودمان که به ما جان عط...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

یارب ره توکو که در آن رو بِنَهم من پا در ره دریایی و هر کو بنهم من هرجا که بگشتم ، ره صاف تو ندیدم تا گرد وغبارش به دو ابرو بنهم من ٭٭٭ ناچار اگر سر به ه...

ادامه شعر
نصرت اله صفی زاده

شبیخون از خانه بیرون میزنم ،گاهی شبیخون میزنم بنما رُخَت لیلای من تاری چو مجنون میزنم هم با سلامی سر خوشم،هم با کلامی زنده...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

هر فرد اگرکه حاکم ملک ما شود از پایگاه حکم خدایی جدا شود دراختلاف وکشمکش ونظم هرحقوق هرکه ریا کند که زِ دینش جدا شود ٭٭٭ باد هوس مخلوق ،هر جا به بُروز آم...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

غـرقیم و تشنه ایم ،به آب زلال تـو برما خطر بُـوَد ، چه رسد بر ملال تـو از موج غرق ،کی بتوان سر به در بَـرَد هرکس کمربِـبَست،به جنگ جلال تـو ٭٭٭ ای خالقی که ما همه مح...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا