تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مرتضی (اشکان)  درویشی

شیرین تر از شیرین مرا فرهاد کردی فرخنده باشی که مرا دلشاد کردی در انحنای چشم تو در حصر بودم من را به دیدار خودت امداد کردی از درد عشقت لاجرم زجری کشیدم من را تو در صورتگری بهزاد کردی گفتم بیا از...

ادامه شعر
مرتضی فصیحی

یک نظردرمن نگر،حالم پریشان گشته است؟ قصه های عشق درمن سست وبی جان گشته است؟ بال های عشق بسته،پای دل هم بسته است؟ یاکه در عمق نگاهم ،خاطراتم خسته است؟ زیر بار سخت منت شانه هایم رفته است؟ عاشقی کرد...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

در ماه ، هلال روی او را دارم آرام رهی که سوی او را دارم گمراه در علمِ آدم و مرگ گلم سر سلسلۀ دو موی او را دارم درک سحر و صدای صحرای...

ادامه شعر
طارق خراسانی

نوع شعر: غزل چهار پاره 1 در نگاهت ،حقیقتی پیـداست من ز چشـمَ ت دوباره افتادم ناجـــی روز هـای سـخت تو سـاده اکنـون... کنـاره افتادم 2 کـاخ رویـــایی تو را... دیـدم نا سـپاسی دوب...

ادامه شعر
عرفان ویسی (هستیار)

رباعی 1 سیبی که تو نصف آن و من آن نیمش من رابطه ی ساده ، تویی تعمیمش ای قاتل لحظه های سختم، مادر کبرای دلم فقط تویی تصمیمش ****************** رباعی 2 بعد از توخوشی صورت مبهم دارد من نه که تمام...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

نگاهت مهر و آرامش به من داد سلامت گریه بود و سربه سر داد تو مثل شبنمی از برگ گل ها نشانده واژه ی اشکی به فریاد سلام، ای نازنین فرزند شیرین در این هجران پدر شد مثل فرهاد تو روح بی بدیلی در کلام...

ادامه شعر
مرتضی فصیحی

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند با همه تلخی گهی شیرین زبانی میکند یا به شوق دیدنت رگ خون فشانی میکند که زبهرمکتبت دل جان نثاری میکند(تقدیم به روح ملکوتی شاعر معاصرمحمدحسین بهجت تبریزی)...

ادامه شعر
طارق خراسانی

کوه را باید به دوش عشق بُرد باده را باید به نوش عشق خورد چرخ را باید مطیع خویش کرد آن بزرگ است، لیک باید دید خُرد تا مگر آری به کف عرفان ناب جان بباید دست محبوبی سپرد در چمن چون سرو باید ز...

ادامه شعر
سیدمهدی  حسینی فرد

از این روزای تکراری از این تقویم بیزام حسابش رفته از دستم نبودنت رو بشمارم همیشه تا زمین خوردم کمک کردی بهم پاشم تو ثابت کردی که میشه ندیده عاشقت باشم نه تنها من ، همه دنیا ، طلوع صبحو کم...

ادامه شعر
سلبی ناز رستمی

1 بی هیچ حرفی کوچ می کند بی هیچ شوقی تغییر فصل می دهد حالا بگو؛ این مسیر جای دوری نمی رود همین جا بیخ گوشت جنگ ، مرگ کار خودش را می کند. 2 تقویم ها ، آمدنت را به تعویق می اندازند خو...

ادامه شعر
مریم  شجاعی

چنین یگانه زنم یادم ند اده ای پرواز،که دانه ،از دهنم بگیری و نوک بزنی، بکوچانی از چمنم . من آشیانه ندارم ، چه فرق می کند؟چه زمان ؟ به شهرهیچ بروم و همه کس ، هم وطنم . تمام مال و منا لم ،همین :م...

ادامه شعر
اعظم  جعفری

آمدنت عاشقم کرد رفتنت شاعرم . برگرد ! این حرفها بدون تو شعر نمی شود . برگرد و شلیک کن درست در دهان تمام حرفهایم. وسط تمام دوستت دارم ها . بگذار همه چیز بین ما تمام شود. بین...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

با آتش شمع ، پروانه می سوخت ای کاش مو هم با شانه می سوخت اکنون که عقل از ، دل می گریزد عاقل درونِ کاشانه می سوخت می ، پست افتاد ، ای کاش می شد در حال مستی میخانه می سوخت آنسان قدح را دیدم در آ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

* 21- عناد * عشق در ذاتت نهاد آنکه بی منّت برایت روح داد این تویی که خاک را زندانِ جانت کرده ای در زمین گر نیستی اهلِ عناد آسمان مالِ تو باد * 22- ریاست ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

نگاهِ سبز دریا «می شوی، گاهی»[1] سلام صبح صحرا می شوی، گاهی گهی خورشید می رقصد به چشمانت سرودِ دشتِ گلها می شوی، گاهی تو گاهی عاشقی، گاهی پریشانی چرا پایین و بالا می شوی، گاهی؟ گهی آسان ت...

ادامه شعر
مرتضی فصیحی

روزی که جهان درکف اقبال من آید بفرستم دو سه پیکی که به دنبال توآید تاگیتی و فردوس وفلک هرسه بیایند من منتظرم تاآن قد رعناوجمیل توآید...

ادامه شعر
ستاره اسفندیاری

عقاب جوجه اش را از بلندی هل داد پرواز دل می خواست بال را همه داشتند ....

ادامه شعر
مهناز چالاکی

آن هنگام که عکس ماه بر برکه دلم افتاد تمام دلتنگی هایم را گریه کردم می خواهم دست هایت را بگیرم در گذرگاه حوادث و دیوارهای سلولم آری می خواهم دستهایت را بگیرم از بن بست ِ عاطفه جایی که باد...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

آیینۀ ما بود فراسوی دو چشمت دربند طلب بود ، شب از سوی دو چشمت آزاد شدی بهر علاج از غم بسیار درمانده ام از مصلحت و خوی دو چشمت آرایۀ ابروی تو بر ماه هلال است ماه است تماشا گه ابروی دو چشمت از طر...

ادامه شعر
مرتضی فصیحی

ما منتظران کوی آن دلداریم گرامرکند براهش سربسپاریم آنقدر زمان کشیم انتظارش چونکه از بهرظهورش به جهان مشتاقیم...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا