- لیست اشعار
- موضوع
- عمومی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
mehdi rafiee
در31 /02/ 1362 -
نستـــــرن طالبـــــــــزاده
در31 /02/ 1394 -
Susan Jafarzade
در31 /02/ 1360
شیرین تر از شیرین مرا فرهاد کردی فرخنده باشی که مرا دلشاد کردی در انحنای چشم تو در حصر بودم من را به دیدار خودت امداد کردی از درد عشقت لاجرم زجری کشیدم من را تو در صورتگری بهزاد کردی گفتم بیا از...
ادامه شعریک نظردرمن نگر،حالم پریشان گشته است؟ قصه های عشق درمن سست وبی جان گشته است؟ بال های عشق بسته،پای دل هم بسته است؟ یاکه در عمق نگاهم ،خاطراتم خسته است؟ زیر بار سخت منت شانه هایم رفته است؟ عاشقی کرد...
ادامه شعردر ماه ، هلال روی او را دارم آرام رهی که سوی او را دارم گمراه در علمِ آدم و مرگ گلم سر سلسلۀ دو موی او را دارم درک سحر و صدای صحرای...
ادامه شعرنوع شعر: غزل چهار پاره 1 در نگاهت ،حقیقتی پیـداست من ز چشـمَ ت دوباره افتادم ناجـــی روز هـای سـخت تو سـاده اکنـون... کنـاره افتادم 2 کـاخ رویـــایی تو را... دیـدم نا سـپاسی دوب...
ادامه شعررباعی 1 سیبی که تو نصف آن و من آن نیمش من رابطه ی ساده ، تویی تعمیمش ای قاتل لحظه های سختم، مادر کبرای دلم فقط تویی تصمیمش ****************** رباعی 2 بعد از توخوشی صورت مبهم دارد من نه که تمام...
ادامه شعرنگاهت مهر و آرامش به من داد سلامت گریه بود و سربه سر داد تو مثل شبنمی از برگ گل ها نشانده واژه ی اشکی به فریاد سلام، ای نازنین فرزند شیرین در این هجران پدر شد مثل فرهاد تو روح بی بدیلی در کلام...
ادامه شعرپیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند با همه تلخی گهی شیرین زبانی میکند یا به شوق دیدنت رگ خون فشانی میکند که زبهرمکتبت دل جان نثاری میکند(تقدیم به روح ملکوتی شاعر معاصرمحمدحسین بهجت تبریزی)...
ادامه شعرکوه را باید به دوش عشق بُرد باده را باید به نوش عشق خورد چرخ را باید مطیع خویش کرد آن بزرگ است، لیک باید دید خُرد تا مگر آری به کف عرفان ناب جان بباید دست محبوبی سپرد در چمن چون سرو باید ز...
ادامه شعراز این روزای تکراری از این تقویم بیزام حسابش رفته از دستم نبودنت رو بشمارم همیشه تا زمین خوردم کمک کردی بهم پاشم تو ثابت کردی که میشه ندیده عاشقت باشم نه تنها من ، همه دنیا ، طلوع صبحو کم...
ادامه شعر1 بی هیچ حرفی کوچ می کند بی هیچ شوقی تغییر فصل می دهد حالا بگو؛ این مسیر جای دوری نمی رود همین جا بیخ گوشت جنگ ، مرگ کار خودش را می کند. 2 تقویم ها ، آمدنت را به تعویق می اندازند خو...
ادامه شعرچنین یگانه زنم یادم ند اده ای پرواز،که دانه ،از دهنم بگیری و نوک بزنی، بکوچانی از چمنم . من آشیانه ندارم ، چه فرق می کند؟چه زمان ؟ به شهرهیچ بروم و همه کس ، هم وطنم . تمام مال و منا لم ،همین :م...
ادامه شعرآمدنت عاشقم کرد رفتنت شاعرم . برگرد ! این حرفها بدون تو شعر نمی شود . برگرد و شلیک کن درست در دهان تمام حرفهایم. وسط تمام دوستت دارم ها . بگذار همه چیز بین ما تمام شود. بین...
ادامه شعربا آتش شمع ، پروانه می سوخت ای کاش مو هم با شانه می سوخت اکنون که عقل از ، دل می گریزد عاقل درونِ کاشانه می سوخت می ، پست افتاد ، ای کاش می شد در حال مستی میخانه می سوخت آنسان قدح را دیدم در آ...
ادامه شعر* 21- عناد * عشق در ذاتت نهاد آنکه بی منّت برایت روح داد این تویی که خاک را زندانِ جانت کرده ای در زمین گر نیستی اهلِ عناد آسمان مالِ تو باد * 22- ریاست ...
ادامه شعرنگاهِ سبز دریا «می شوی، گاهی»[1] سلام صبح صحرا می شوی، گاهی گهی خورشید می رقصد به چشمانت سرودِ دشتِ گلها می شوی، گاهی تو گاهی عاشقی، گاهی پریشانی چرا پایین و بالا می شوی، گاهی؟ گهی آسان ت...
ادامه شعرروزی که جهان درکف اقبال من آید بفرستم دو سه پیکی که به دنبال توآید تاگیتی و فردوس وفلک هرسه بیایند من منتظرم تاآن قد رعناوجمیل توآید...
ادامه شعرعقاب جوجه اش را از بلندی هل داد پرواز دل می خواست بال را همه داشتند ....
ادامه شعرآن هنگام که عکس ماه بر برکه دلم افتاد تمام دلتنگی هایم را گریه کردم می خواهم دست هایت را بگیرم در گذرگاه حوادث و دیوارهای سلولم آری می خواهم دستهایت را بگیرم از بن بست ِ عاطفه جایی که باد...
ادامه شعرآیینۀ ما بود فراسوی دو چشمت دربند طلب بود ، شب از سوی دو چشمت آزاد شدی بهر علاج از غم بسیار درمانده ام از مصلحت و خوی دو چشمت آرایۀ ابروی تو بر ماه هلال است ماه است تماشا گه ابروی دو چشمت از طر...
ادامه شعرما منتظران کوی آن دلداریم گرامرکند براهش سربسپاریم آنقدر زمان کشیم انتظارش چونکه از بهرظهورش به جهان مشتاقیم...
ادامه شعر