شیرین تر از شیرین مرا فرهاد کردی
فرخنده باشی که مرا دلشاد کردی
در انحنای چشم تو در حصر بودم
من را به دیدار خودت امداد کردی
از درد عشقت لاجرم زجری کشیدم
من را تو در صورتگری بهزاد کردی
گفتم بیا از چاله بر چاهم بیانداز
چال غزل بر گونه ات ایجاد کردی
تا انحلال حزب قلبم پیش رفتی
از ائتلاف عاشقان ایراد کردی
خندیدی و گفتی خدایا قانع اش کن
از ازدحام عارفان فریاد کردی
در قید و بند کودتایی تازه بودی
با انقلاب روسری بیداد کردی
دادم بنامت سهم شش دانگ سمرقند
از شعر معروف سنایی یاد کردی
"اندر دل من عشق تو نور یقین ست"
من را به رفتن از برت ارشاد کردی
رفتی نماندی یک غزل با هم بنوشیم
دیدی غزل... بر روی دستم باد کردی!!!
مرتضی (اشکان) درویشی
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 5
طارق خراسانی 14 امرداد 1394 10:00
گفتم بیا از چاله بر چاهم بیانداز
چال غزل بر گونه ات ایجاد کردی
تا انحلال حزب قلبم پیش رفت
//آن خطبه های عاشقی// ایراد کردی
خندیدی و گفتی خدایا قانع اش کن
از ازدحام عارفان فریاد کردی
در قید و بند کودتایی تازه بودی
با انقلاب روسری بیداد کردی
دادم بنامت سهم شش دانگ سمرقند
از شعر معروف سنایی یاد کردی
سلام و درررررررررررررررود
الحق زیبا سروده ای
بنازم قرن 14 هجری قمری را که چه غوغایی در عرصه شعر و ادب دارد.
قرن 14 به لحاظ رشد ادبی براستی رو سپید تاریخ می شود
دستمریزاد
در پناه حق شاد زی
مرتضی (اشکان) درویشی 14 امرداد 1394 17:16
سپاس از نگاه مهربان شما استاد
عرفان ویسی (هستیار) 14 امرداد 1394 19:44
در انحنای چشم تو در حصر بودم
من را به دیدار خودت امداد کردی
سلام داداش مرتضی.اینجاش منو کشته .زیبا بود
الهه دهقان 15 امرداد 1394 03:20
درودبی پایان بسیارزیبا ....تبریک می گم
علی اکبر سلطانی 17 امرداد 1394 22:55
سلام و هزااران درود ..
قلم پخته و فصیحی دارین ..
در قید و بند کودتایی تازه بودی
با انقلاب روسری بیداد کردی
لذت بردم ..