تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مسعود مدهوش

سکوتم از ته قلبم ، همیشه یک نشان دارد نگاهی کن به چشمانم،چه حرفی بر زبان دارد هزاران حرف نا گفته،درون سینه ام جا شد کدامین را بگوید دل،که او دائم فغان دارد همیشه با خودم گفتم ، چگونه ناله بر خیزد...

ادامه شعر
رضا قنواتی

چند چرا از تکرار نتیجه های خاموش از عواقب فرایند مرگ های چند گزینه ای چند چگونه تا چند تا به کی از چند فرصت دست نداده تا حسرت چندین فرصت از دست رفته از هیاهوی دیوانگی های دور از دسترس تا دست اوی...

ادامه شعر
پرستش مددی

هرچند از قبیله ی باران بریده ایم زیر شکوه سایه ی غم آرمیده ایم ما از مسیر قبله ی باران به شهر عشق با شعر و شور و شوق فراوان رسیده ایم در ماشکسته حنجره ی بغض های سخت ناز دل شکسته ی طوفان کشیده ایم ...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

در یک طرف تووُ من را هزار رفیق دریک طرف سَر و من را ، حَضار شفیق در من تلاطم تو، تو هنوز، چوُ چُوگآنه در هر طرف ، توو مآ را ، حزآر بلیغ ...

ادامه شعر
امیرحسین علامیان

اوجِ نژاد پرستی ست که ابرهای سیاهِ بغض دار این دلسوزانِ کشتزارهای بیحاصل را هوای خراب بنامیم.

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

با اصولی ،دور از انکار ، هان می کنی کاری به شیرینی عیان ذوق داری ، با هنرمندی ، دلا صاحب آن علمی شوی فرخنده جان ولی اله بایبوردی 04 / 11 / 1399 ...

ادامه شعر
پرستش مددی

اگر شکوه تن کوهسار من باشی تو را بهانه کنم تا قرار من باشی تو را به شعر سپردم که در سکوت غزل که مثل قافیه ها بر مدار من باشی به چشمهای تو من دل سپرده ام عمری که باغ را گل چشم انتظار من باشی هنوز ...

ادامه شعر
پرستش مددی

هر غزل تا می سرایم شهر از بر می کنند شاعری های مرا بی پرده باور می کنند بیت بیت شعر را گشتم ولی پیدا نشد واژه هایی را که با چشمت برابر می کنند موج موهایم که می ریزد سر آئینه ها ماه را در پشت ابر دل...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

ای که با فرهنگ گشتی آشنا با علومی پایه ، دانش را ، بنا با معاصر شاعرانی دیده ور آشنا گردی ،چو الگویی نما ولی اله بایبوردی 04 / 11 / 1399 ...

ادامه شعر
رضا قنواتی

جنگل بان از اسب جنگل از اصل و زمین از نسل افتاد ...!

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

با سلیمان بندگانی آشنا عدّه شان هفتاد هزاری بین ما این کسان آنان چو صالح بنده ای بینِ خلقی زندگانی در خفا ولی اله بایبوردی ...

ادامه شعر
رضا زمانیان قوژدی

ما، با  کسی  رقابت بی جا  نمی کنیم کس را ز درد خویش مداوا نمی کنیم دنبال  نام  و  نان و تظاهر  نرفته ایم خود را ز چشم خلق، تماشا نمی کنیم در  چشم  ما، تمامیِ  عالم  مکرّم اند هرگز نگاه زشت، به زیبا ...

ادامه شعر
جواد مرادی

در هیاهوی شهر و فاصله های طبقاتی خودش را گم کرده بود ،! او عاشق کلبه هاست ، نیمه شب با یک چمدان کوچک چهار خانه ای رفت...! یک آپارتمان شهر را ترک کرد ،! او افکار بتونیِ پیچیده ای داشت ....

ادامه شعر
Maria Bahar

ای مترسک در دیارم خفته باشد طرزِ فکرت دست هایی رو به بالا فالِ نیکی بابِ قدرت می خراشد دردِ مارا جای درمان هر کلاغی با سیاهی جفت مانَد سهمِ ما زین قابِ خلقت وانکه گوید حق به جرعت زنده را هم مرگ باشد د...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

گر بدی خلقی بگویی ای رها نیک را ،نادیده گیری بین ما ظرف خالی نیمه را بینی عزیز نیمه پر ظرفی ببینی ، فهم لا ولی اله بایبوردی 30 / 10 / 1399 ...

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

آنان که پرنده صلح را ، به قلب حصار تبعید کردند . از سنگ ریزه های معبدی ویران خدایی ساختند ، به نام سرنوشت . **** ابوالقاسم کریمی تهران-ورامین ...

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

گر بسوزد ظالمی اندر جهنم بی صدا سود سوزاندن چه باشد بهر مظلوم ای خدا مردم دنیا و عالم چوب ظالم می خورند مفتی از ترس تو گوید بی دلیل پر ادعا : هنوز مشخص نشده که سوختن ستمگر در دوزخ آن دنیا،چه س...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

از آخر بهمن ماه آمده ام از فصل خشک و سرد...... از سکوت درختان از خاموشی پرندگان......‌‌ تو فراموشم کردی و من جاده های غربت را تنها پیمودم چه راه سرد و غمناکی بود........ از بهار و سر سبزی هیچ ...

ادامه شعر
رجبعلی  باقری

آنچنان غفلت ساخت کار ما، در میان خواسته ها آواره ایم، ما به نزد خویش هم بیگانه ایم.

ادامه شعر
رضا قنواتی

این روزها شبیه هیچکس نیستم جز سیبی که سیرک می شود روی تار موی مثلثی گیس اخرین زن جهان هر چند سالهاست توی شناسنامه ام قبل از رضا نوشته اند اقای ...! . . جنوبی ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا