امروز همه مهر و صفا در فوران است شادی غلیان است در عرش همه هلهله زن رقص کناند میلاد مهان است دراین همه شور و ش...

« خلق کج منش » روزگاری شدکه کارخوب وبد هر دوش یکی است عالم اسرار و زشتیهای هر بدکار یکی است هر هنرمندی و با هر نقش آن دیوار یکی است رأی وتدبیری نخواهند،مست یا هشیاریکی ا...

چو نیستم سرمایه دار کلونی چه میجویی زمن نام ونشونی اگرمی داشتم پول فـــــراوون نبودم دیگراینطـــوری آویزوون بچشم مردمون در این زمونه مهمه ظاهر و ماشین وخونه اگرپولداره کس باطن چوابلیس همه برق م...

من آن لک لک خوش زبان بی ادب هستم که در پیریم یه نفر را به لگد بستم همان کس که یاری به فردی نکرد ز هیچ کس برایش کاری نکرد منم آن شرمسار همیشگی ...

بد حجابی گفته اند از سیل ویرانگر تر است صدر اگر بر باد رفت از ذیل ویرانگر تر است از تمامی بلاهائی که آید بر سرت تار موی دختران صد کیل ویرانگر تر است بی شک از در رفتنِ صدها ترن از روی ریل میلِ...

با اینکه نصفِ مملکت را آب برده اما کماکان بوووقِ ما را خواب برده در وضع بحرانی، ستادِ رفع بحران بر سفره ی بی نانِ شان بشقاب برده جایی که مرد و زن اسیرِ چکمه هایند امدادِمان محموله ی...

بارالها مرا تعالی ده به نداران توانِ مالی ده هرکه دین را نموده ابزارش چوب! نه... خوب گوشمالی ده یال و کوپالِ شیرِمان دادی لااقل روزیِ شغالی ده عیدها فرشِ نو نمی خواهم قوّتِ شستشوی قالی ده...

عهد بستم با خودم پیرانه سر از این به بعد مرغ اگر گیرم نیامد کشک لارو* می خورم کشک لارو بود اگر مُسهِل دو ساعت بعد از آن نان جو با شوربای تخم جارو می خورم نان جو با تخم جارو را گران کردند اگر ...

یک آدمِ قلچماق در کوچه ی ما میزیست که در کوچه فقط شَر بکند هر ماه دوتا ضعیف، چاقو بزند هر هفته سه تا پراید، پنچر بکند بنگاهِ محله بود و جا،کش می رفت تا خدمتِ خلق و "خاله اختر" بکند تنها هن...

ما شاعر طنزیم! سیاسی عمراً شاکی شاید.. ولی نه عاصی! عمراً پیچاندنِ نقشه های دشمن؟ حتماً سرپیچیِ قانون اساسی؟ عمراً...! تن داده به حمله های گازانبری و افتاده به ضربه های داسی عمراً کم پُشتی...

یک روز ردیفِ اولِ انجمنی دیدم دوسه تا دزدِ بزرگِ وطنی از نسل همان ها که گران می کردند در سینه ی گاو، نرخِ جنسِ لبنی آنها که به جای سکه می اندازند بر مردمِ ساده آلیاژِ چُدنی آنها که به اسمِ...

« قصه ی کُردی » بشنو تو برادر ، قصه ی آن ملت کُردی میزان و حسابش به چه صورت، در آوردی شخصی نظرم بود ، عجب شخص بزرگی شخصی دیگر آمد زدش و...

عید یعنی... عید یعنی روز و شب در خانه ماندن در جوار اهل خانه بی سرو سامانه ماندن عید یعنی کندن کولون درها آیفون و تصویر و مهمان بی تو حتا! داخل کاشانه ماندن چون مگس! چون سوسکهای فاضلابی! ...

هم قیدِ تبار و ایل مان را زده اند هم باغچه ایم و بیل مان را زده اند سرخاب و سفیداب به ما هدیه کنید با "بندِ نخه" سبیل مان را زده اند ! ******** گفتیم که این ملتِ با تدبیرند ده روزِ دگر ز گشنگی م...

قلمِ شاعران به روز شده... واقعیت سُرا، خیال گریز از همه جای عشق می گویند! ولی از چشم و زلف و خال گریز مردهای میانسال و جوان اکثرا هرزه و عیال گریز دختران دوازده ساله عاشق اند و رسیده، کال...

« مُد جهان » من آمدم ،که فطرت خود را عوض کنم علم تکاملـم ، به فـدای هوس کنم از شهپر1 بزرگ ،رسیدم به اوج فکر آن شهپر بزرگ ، چو بال مگس ...

عاشقی کاروبارِ خوبی نیست چون که این کار، عار خواهد شد اولش خنده خنده می گذرد آخرش گریه دار خواهد شد دخترِ شاه قصه ها را هم می شود این زمانه رام کنی اولین روز ناز خواهد کرد؛ روز سوم سوار خواهد شد....

خورده گز با ولع از قعر پلوپز ملیجک برده از خوردن گز نابترین حظ ملیجک بی کم و کاست سلبریتی پر حاشیه ای است پوستینی به تنش کرد اگر از خز ملیجک هان مبر ظن که شود منقرض از بیخ، نخیر در زمین ریشه ...

از مردمِ این زمانه دوری بهتر دندان به روی جگر، صبوری بهتر امروزه قواعدِ مسلمان بودن- پنهان و دروغکی و صوری بهتر وقتی که بهشت زورکی باید رفت پس باورِ جامِ می و حوری بهتر از بینِ شراب و حوری و نهر...

خوش‌به حال تو، حافظِ والا! این زمانه نبوده‌ای دنیا می‌سرودی به جای کارِ اِضاف فارغ از مشکلاتِ دل فرسا قسط‌هایت نبود قدر‍ِ حقوق تا شوی پیش همسرت رسوا شب، نگاهت به ماه زیبا بود جا...