تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
علی سپهرار

دیشب ماری از روی بیخوابی هم کرخت ازین سرداب نمور کم کم دمش را چشید و تُف کرد طعمِ سیبِ سرخ ، خاطراتِ دور سایۀ دو تن ، بر درخت و برگ یک سفاهتِ گیج چون طیور باز نیشش را زد به قعرِ دُم هم جوید و...

ادامه شعر
بهاره میرشفی

در دنیای سایه ها ریش سفید وجود ندارد.

ادامه شعر
ابراهیم  حاج محمدی

گرچه خالی می شود همچون تویوتا باک خر کمتر است از هر چه پندارید استهلاک خر بر ندارد تاکتان را ترکه اش هرگز تَرَک سرعتش با ترکه ای بالا بگیرد تا که خر دُم درازی می کند هرکس که می باشد خپل از درازای...

ادامه شعر
بهاره میرشفی
مریم موسوی

سیزده به در رباعی اول: ای فصل بهار باز رگبار آوردی! باران و صفا جا ناهار آوردی! لیک سیزده بدر در آبادی کس نیست با سیل چرا باز آوار آوردی؟ رباعی دوم: ای فصل بهار باز رگبار آوردی! باران ...

ادامه شعر
بهاره میرشفی
مهدی صادقی مود

مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد * نه از نگاه دختر مردم شروع شد! بدمستیِ جماعتی از سیرخوردن و جشنِ علوفه با لگد و سُم شروع شد با "مرده باد نصف جهان" همصدا شدیم جنگ جهانی صد و چندم شروع شد از ...

ادامه شعر
مریم موسوی

بعد از عمری سیمرغ هم بی وفا از آب درآمد! صدای قمچی آمد مست و پرکین که نبض من برّد با تیغ پر جین شنید به ناگه سیمرغ مویه شاکی رها نمود رستم را با یه آبگین 1. قمچی: تازیانه؛ شلاق 2. جین : بر ...

ادامه شعر
مریم موسوی

با الهام از این بیت غزل دیوان حضرت حافظ: من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم آدم آورد تو را در این دیر خراب آباد از چه سود؟ تا دهی در اینترنت ...

ادامه شعر
مریم موسوی

با آهی برآمده از نهاد خود گفت امشب شب بزم و شادمانی است اما افسوس در جیب جناب عالی حتی نمانده اسکناس هزاری هر چه گفتم به این عیالم، با هر توانی افاقه نکرد به هیچ بهایی، حتی به باری افسوس ک...

ادامه شعر
سیدعلیرضا رئیسی گرگانی

امشب تو مرا دوش بگیـری چه شود احکــام مــرا گـوش بگیـری چه شود ای نســـترنم بــوی تنـــت پیچیده قبل از خفه گی دوش بگیری چه شود...

ادامه شعر
بهاره میرشفی
سیدعلیرضا رئیسی گرگانی

خیــام بگــو بـه کــار کِشـتی یا نه ؟ در حــال ادیـت سـرنوشـتی یا نه ؟ با یک چمدان شعور و شعر و دانش در زیــر بغــل : تو در بهشتی یا نه ؟ ...

ادامه شعر
سیدعلیرضا رئیسی گرگانی

هنگام خرید ، کیف هم ، لازم است یک با هنر و حریف هم ، لازم است چون عقل فروشنده به چشمش باشد شلوار و کت کثیف هم ، لازم است ...

ادامه شعر
حسن کریمی

«تصنع» دید لبهایت شتر ، بیچاره شد چشمهایت ، لنز را گهواره شد زین تصنع ، عشق آدم را گذاشت ناگزیر از ترک ِ، این سیاره شد حسن کریمی...

ادامه شعر
مهرداد نصرتی(مهرشاعر)

غزل-طنز: نفرین تقدیمی: مهرداد نصرتی مهرشاعر کار یارو است راه حل بزند و کلاه از سر کچل بزند بیت رمال را ببیند و بعد بیت الاموال را بغل بزند مهر و امضای او دم دست است که به چکهای بی محل بزند هیچ...

ادامه شعر
علی ملک حسینی

بی خیال هی نکن از بهر پول هردم تامل ،بی خیال فکر شغل و مسکن و گاهی تاهل،بی خیال گر نداری پارتی یا آشنایی بهر کار پس خدایت را صدا کن با توکل،بی خیال گر که می خواهی ره صدساله یک شب طی کنی یک شبی ب...

ادامه شعر
علی ملک حسینی

از ظرفیت و نخبه ی بومی چه خبر؟ از وضع عدالت عمومی چه خبر؟ گفتند که یارانه زیاد است ولی... از فیش حقوقی نجومی چه خبر؟...

ادامه شعر
ابراهیم  حاج محمدی

گفت با من سر صبحی کچلی پست مدرن کچلی پخمه تر از پخمه ولی پست مدرن هستم از فضل خداوند بطل در همه فن شدم از لطف خداوند یلی پست مدرن مثل من هیچ کسی نیست به اقبال بلند مثل من روی زمین کو بطلی پست...

ادامه شعر
سید حسین عمادی سرخی

"گشنه ام، با شکمِ تحتِ فشارم چه کنم؟ عاشقِ وقتِ دل انگیزِ ناهارم ، چه کنم؟" * مانده ده ساعت و نیم تا دم افطار ! خداااا بی سحر روزه ام! ای وای فشارم! چه کنم؟ میهِمان تو ام ای حضرت دادار، ولی گشنگی...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا