تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سارا ابراهیمی

سوار اسب خیالی بچرخ مثل فشنگ بخر برای خودت تیر و بنگ ،بنگ و بنگ و دنگ! یک لب خندان آشنا دیدن لبی که رفته به اعماق خاطری دلتنگ ... هزار بوسه به لبهای هم بدهکاریم چقدر حرف نگفته چقدر عکس ...

ادامه شعر
فاطمه  فقیه زاده<فقیرزاده>

بیا یک لحظه یک دم سراغِ این دلِ مجنون بگیریم برایِ لحظه ایی ماندن در اینجا به روی پیچکِ تنها بخندیم بیا در زیرِ نورِ یک اقاقی کمی هم صحبتُ همراز باشیم بیا در سایه ی یک بیدِ مجنون کمی شادُ کمی آر...

ادامه شعر
مرتضی (اشکان)  درویشی

تا به یادم غمِ کوچ و سفرت می آید به سراغم هوسِ فتنه گرت می آید عجبا حالت من با شب گیسویِ دراز چه به « تکویر و نُجومُ انکَدَرَتْ » می آید و چه هنگامه ی سختی ست که از شهرِ رقیب هر زمان عطرِ ت...

ادامه شعر
سجاد صادقی

درد دلتنگی من را ماه می فهمد فقط ناله های هر شبم را چاه می فهمد فقط در درون سینه ام انباری از آه و غم است حجم این اندوه را آگاه می فهمد فقط در مسیر بادم و طوفان پریشان می کند راز این آشفتگی را کا...

ادامه شعر
سیدمحمدجواد هاشمی

چهار فصل سال بیاید و بیرون نروم یک آن هوایی شوم و بیرون بروم همان لحظه بیایی ودرخانه نباشم

ادامه شعر
مهری  کندری

در زیر چتر مهر تو زمین هم اسمان دیگریست برای پرواز ...

ادامه شعر
علی حاتمیان

دوست می دارم باورت را تا طلوعی که تو را دریابم من به اندازه تو دلگیرم تو به اندازه من دلتنگی و چه احساس روانی از من و تو برجا ست که تو را در همه حال دوست دارم... ...

ادامه شعر
جابر ترمک

نیستی ؛ پشت سرت آینه کاری کردیم گوش بر نغمـــــه جانسوز قناری کردیم نیستی ما نفس آینـــــه را حس کردیم بعد تو هرچه غــــــــزل بود اناری کردیم نیستی درد ســــــــــــراغ همه آمد اما ما فقط...

ادامه شعر
سیدمحمدجواد هاشمی

توی این شهرهیچ چیزجای خودش نیست نه صندلی من نه بوی عطرتو نه تصویرت روی مهتاب انگار هوای تهران را بخاطر توآلوده کردن.........

ادامه شعر
مهدی تاجیک

نفسهامو نَشمُر برو خوبِ من ... نذا ( ر ) بیش از این غرقِ دنیا بشم واسه موندَنم پیله دورم نباف ... بذا ( ر ) فارغ از پیله پروانه شم بذا ( ر ) سر رو سینم تا باور کنی ... همه حجمم از بوقِ دستگا ( ه ) پ...

ادامه شعر
فاطمه  فقیه زاده<فقیرزاده>

از رفتنت با من مگو.. هرگز مگو که میروی.. چون از خیالِ رفتنت، درمانده و آواره ام من مانده ام در بی کسی... تو حرفِ رفتن میزنی؟؟؟؟؟؟ اینجا تمامِ روزها کم میرود، کم میشود اما نمیدانم چرا وقتی تو ر...

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

لیلایی و دیریست که من بادیه گردم با خیل رقیبان همه جا گرم نبردم گه زائر کوی تو به صد شوق و تمنا گه در هوس جرعه ای از باده ی دردم ازخون دلم راه کشیدم که بیایی عالم همه دانند که در عشق ت...

ادامه شعر
علی حاتمیان

کودتا میکرد یک نفر در من که تو را ملکه قلبم کند یک نفر آسان میکرد عشق را که یادت را آرام جانم کند در سراشیبی فراموشی تو را زنده می کرد در من و آرام می بوسیدت در دلم و آرام تو را ب...

ادامه شعر
سیدمحمدجواد هاشمی

عاشق کسی شدن که معنی اش رانمی فهمد درست مثل توضیح دادن تجمیع بافتهای فرسوده ونوسازی برای پیرمرد های سرکوچه است که توبرای امنیت جانی توضیح میدی و آنها بانیش خنده های بزرگ بودنشان به تو.....

ادامه شعر
الهه دهقان

بزم دلتنگی من همیشگی بوده و هست باز هوای دل دیوونه بارونی شده پشت پنجره نشستم آسمون ابری شده منم و عشق و غمت دوباره مهمونی شده... بایه تن پوش پر از عشق بهت سر زدمو مرهمم که نشدی این زخم کار...

ادامه شعر
مرتضی (اشکان)  درویشی

کس نمی داند چرا غم در دلم انباشته یا چرا از دیدنش قلبم ترک برداشته ناجوانمردی که از او دیده ام تنها کسی _ مثل نادرشاهِ افشاری به دوران داشته از مکافات عمل راه نجاتی نیست ، نیست هرکسی برداشته ...

ادامه شعر
سیدمحمدجواد هاشمی

مادربدون تو مانع رفتنم به زیرخاک نمی دانم چیست که بغض بردهان می آید و بر می گردد

ادامه شعر
فاطمه  فقیه زاده<فقیرزاده>

بی تو دراوجِ همه فاصله ها میمیرم مثلِ یک عقربه در کهنه ترین ثانیه ها میمیرم بی تو چون شعله شمعی تا ابد میسوزم مثلِ تصویرِ نگاهِت توی هر آینه ایی میمیرم مثلِ شبنمایِ یک برگ مثلِ مهتابِ شبونه مثل...

ادامه شعر
علی حاتمیان

شاید فردا تو را ببینم در میان احساسی که فراموش شده و سالیانی دراز به عکسی زل زده باشم که صاحبش پیر و شکسته شده... دوباره غروب میکنی مرا تا طلوع ما رویایی بیش نباشد و حس تلخ گذر ایام ...

ادامه شعر
مهری  کندری

و من در حصار تنهایی خویش مانده بر دو راهی تردید تنها از تو ، تو را می خواهم تو را که شاید ، گم کردمت ، در انبوه تنهایی هر شبم و من چگونه تو را یابم که خود گمگشته در خویشم...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا