بهار گلدی داغلار اچدی چیچگی
گوزللر اینینده ابی ایپگی
یئل وردی اویناتدی غملی اوره گی

چشمه لر جوشدولارچایلار اخدیلار
گلمز اولدی یاریم نئدن بیلمیرم

نوزوزگلی اچدی باغلار بئزندی
قیزیل گل دن چمن عطری دیلن...

نهصدو هفتاد و شش را دان نشان کوی یار

ما همه در کنج تهران ان نمودیم اختیار

می چکد از دیدگان ما سرشکی لاله گون

با صد و یک گل بدید این محفل ما نوبهار

در محیط فکر ما را داغ صبحی برجبین

چون شقایق گشت ...

زن عطر اقاقی هست پیچیده به هر خانه
نقشی است که زد یزدان بر تابلوی کاشانه
او گلش هستی را آراست به جان خود
از چشمه ی آب عشق داده به تو پیمانه
زن ابری بهاری هست بر جسم کویر جان
بر شمع فروزانت او هست چو ...

خواب دیدم
گل زنبق شگفت و
شفق
رنگ تازه یافت
تو امدی
به برم
صبح شد و
رفت
رنگ تیره ی شب
از خیال ها
باور بکن
صبح می اید
گلم
گئدر گجه
عالم گیه ر
صبح لباسی
دئییم نجه
دریا جوشار
گل اچار
ساحل اونیار
...

چشم انتظارتم ای گل
بیا بهار امد
شکوفه سر بزد
ازخاک
شد زمین بیدار
سفر نمی روم ار تو
نباشی همره من
بدون تو
دل من گشته از همه بیزار
"غریب" راه پر ازشور و شوق عشقم من
بیا
بیا
که مرا چون تو نیست یک دل...