آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

به باران...

ارسال شده در تاریخ : 13 آذر 1399 | شماره ثبت : H9413903

نقاش خوبی بودم
از نوع سیاه قلم
ولی
به هر دری می زنم
این شب،
سپید نمی شود
پاک‌کنی باید
به باران بگو
دلم تنگ آسمان بی غبارست
دلم یک بغل
هوای خوبِ تازه می خواهد
به باران بگو..
ولی صبر کن!
قلب من به این آلودگی
وابستگی دارد
بدون این دود
ریه های «بودن»م
تعجب نمی کند؟!
اگر نمی کند به باران بگو؛
«به جانمان سیل نشو
ولی بیا، نم نم
درون سینه های
کولاک کرده غم»
#مینا_یارعلیزاده

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 131 نفر 406 بار خواندند
امیر عاجلو (13 /09/ 1399)   | منوچهر فتیان پور (13 /09/ 1399)   | علی آقا اخوان ملایری (13 /09/ 1399)   | محمد رضا درویش زاده (13 /09/ 1399)   | رویا امامی (13 /09/ 1399)   | مجید ساری (13 /09/ 1399)   | محمد مولوی (13 /09/ 1399)   | کرم عرب عامری (13 /09/ 1399)   | کاویان هایل مقدم (14 /09/ 1399)   | علی احمدی (15 /09/ 1399)   | مینا یارعلی زاده (15 /09/ 1399)   | جمشید اسماعیلی (16 /09/ 1399)   | سام زمانپور (06 /11/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (13 /09/ 1399)  علی آقا اخوان ملایری (13 /09/ 1399)  محمد رضا درویش زاده (13 /09/ 1399)  رویا امامی (13 /09/ 1399)  مجید ساری (13 /09/ 1399)  کرم عرب عامری (13 /09/ 1399)  محمد مولوی (15 /09/ 1399)  علی احمدی (15 /09/ 1399)  
تعداد آرا :8


نظر 19

  • امیر عاجلو   13 آذر 1399 15:35

    درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید

  • منوچهر فتیان پور   13 آذر 1399 15:59

    rose سلام بانوی سپید rose
    applause applause بسیار زیبا و دلنشین سرودی applause applause
    rose بسیار خرسند شدم از اشعار نابتان همشهری rose
    آسمان دلتان بی غبار باد
    applause applause انشالله applause applause

  • محمد رضا درویش زاده   13 آذر 1399 16:44

    درود بر شما بانوی ادیب و هنرمند بسیار زیبا rose rose applause applause

  • رویا امامی   13 آذر 1399 17:19

    آفرین بر شما بانو

  • مجید ساری   13 آذر 1399 19:56

    سلام ودرود حضور سپید سرای عاشقانه ها خانم یارعلیزاده والامقام
    دستمریزاد بر شما هنربانو و آفرینها برشما
    از حروف احساسی دلنشین
    و بسیار زیبا و قشنگ بهره مند شدم و
    خوانشی
    دلنشین بر دل نشاند مرور قلم بارانی تان

    قلم بسیار زیبای بانو همیشه نویسا و
    مانا و ماندگار به عشق و مهر و هنر

    سعادتمند شدم

  • کرم عرب عامری   13 آذر 1399 23:27

    آفرینها گرامی
    rose rose rose

  • کاویان هایل مقدم   14 آذر 1399 08:57

    احسنت بانو
    لطیف و دلکش
    applause applause

  • علی احمدی   15 آذر 1399 10:56

    دل و دست مریزاد بر این حس ناب ادیب فرزانه درودتان باد rose rose rose rose

  • جمشید اسماعیلی   16 آذر 1399 12:07

    بسیار زیبا بود واقعا عالی
    اما کمی ایجاز زیباترش می کند
    مثلا
    "نقاش خوبی بودم
    از نوع سیاه قلم
    ولی "
    حذف شود


    به هر دری می زنم
    این شب،
    سپید نمی شود
    پاک‌کنی باید

    جسارت مرا ببخشید بانو

    rose rose rose rose rose rose rose rose

    • مینا یارعلی زاده   16 آذر 1399 17:18

      درود بر شما به به!، آری ،همیشه از نظرهای خوبتان استقبال میکنم جناب اسماعیلی نیک اندیش

      منِ شعر، منی شخصی نیست و نوع بشر را در خود تلقی دارد اگر چه نگارنده نیز درواقع روزگاری در هنر سیاه قلم تبحر داشت ولیک ما آدمیان همه به نوعی کمابیش درین هنر دست داشته ایم منظور از سیاه قلم هم صرفا نوعی هنر نقاشی و طراحی نیست، همه ما ازانجا که ذات سازندگی را از خداوند به ودیعه داریم جا پای استاد نهادیم و خلق کردیم اما در نهایت به خاطر سوء نیت و ناپاک بودن اندیشه و ...به نابودی عظیمی دامن زدیم

      وقتی بشر به مصنوعات خود غره شد کار به جایی رسید که آن همه موهبت طبیعی دست ساز خداوند که حکم نقاشی مصور و رنگارنگی داشت به طرحی سیاه سفید مبدل شود و جای بسی شگفتی دارد که ازین شاهکار خود نیز ساده لوحانه و با طمطراق یاد میکنیم افسوس که روزگاری رسیده که آرزوی روزگاران خیلی پیشتر به دل داریم
      ولی افسوس...ای کاش...

      نقاش خوبی بودم
      از نوع سیاه قلم
      ولی
      به هر دری می زنم
      این شب،
      سپید نمی شود
      پاک‌کنی باید

      در نگاه اول شاید این بخش از شعر اضافه به نظر رسد ولی این بخش از شعر حرف مهمی دارد ؛ بشر با همه ی تقلاها و حرصی که در جهان خلقت داشته نتوانسته جهان بهتری بسازد بل که همان خوبی ها و موهبت ها را به باد فنا داده جهان رنگارنگ را با نقاشی سیاه قلم تئوری های بی اساسش تبدیل به شبی سیاه کرده و به این همه آلودگی که به پا کرده ساده لوحانه عادت نموده و وابسته گردیده،

      به باران بگو
      دلم تنگ آسمان بی غبارست
      دلم یک بغل
      هوای خوبِ تازه می خواهد
      به باران بگو..
      ولی صبر کن!
      قلب من به این آلودگی
      وابستگی دارد
      بدون این دود
      ریه های «بودن»م
      تعجب نمی کند؟!

      و آن همه زیبایی و هوای پاک را که خدا خلق نمود در چشم برهم زدنی این بشر تبدیل به صورتی سیاه سفید نمود آیا وقت آن نیست که بنالد از کرده ی خود و آرزوی همان خوبهای ابتدای امر را بکند به دنبال پاکنی باشد و دست به سوی باران دراز کند و ازو خواهش کند بیاید و البته از سرتقصیرات هم بگذرد و سیل نشود ....

      اگر نمی کند به باران بگو؛
      «به جانمان سیل نشو
      ولی بیا، نم نم
      درون سینه های
      کولاک کرده غم»

      البته این یک تفسیر این شعر بود و بی شک تعابیر دیگری نیز خواهد داشت چرا که شعر اگر از نوع الهام پاک باشد آیه ای برای هوشیاری بشر است

      ممنونم از حضور ارزشمند و متفکرانه ی شما بزرگوارْ دوست ارجمند ایران
      به امید روزهای خوب و بهبود اوضاع و شیوع مهر و سلامتی در کل جهان rose

  • جمشید اسماعیلی   17 آذر 1399 11:06

    درود ها بانوی شاعر

    جسارت کردم با ایجاز فراوان شعرت را کوتاه کردم
    خیلی خوشم آمد

    به هر دری می زنم
    این شب،
    سپید نمی شود
    پاک‌کنی باید
    به باران بگو
    دلم تنگ آسمان بی غبارم
    دلم یک بغل
    هوای تروتازه می خواهد
    صبر کن!
    به باران بگو..
    به جانمان سیل نشو
    بیا، ولی نم نم
    درون سینه های
    کولاک کرده غم


    قلم واندیشه ات را دوست دارم
    مانا باشی عزیز

    rose rose rose rose rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا