اشک خون از خاک جاری ساخت طفل کربلا
سنگ را گریاند ، آن زخمِ گلویِ نینوا
نرگس چشم حسین است جمله مردان خدا
در جگر دیدند داغی داغ تر از صد نوا
ای مسافر گریه کن تو بر عزای تشنه لب
بوسه زن بر تربت جانش که جان مرتضا
سجده کن بر خاک دان جایی است سلطان ازل
در حریم بارگاهش داده صد عزّ و علا
پیکر پاک علی و مصطفی هست ای بشر
در زمین کربلا خوابیده خواهان وَلا
تا قیامت بستر خاکش کند عنبر فضا
شاخ طوبی را نشانی ای حسین جانم فدا
هر صباح از دور خوانم آرزوی کربلا
ورد و تسبیح حسین و فاطمه آل عبا
یا حسین ما را طلب آییم در دور ضریح
نغمه ها سازیم ما را شافعی ، پیش خدا
هل اتی و باب ها در شأن آباء شماست
تا قیامت خط دارد ، سیرِ خط از انبیا
تربت پاکت ببوسم در نماز و سجده ام
در حریمت جان دهم مؤلا تویی ما را هما
ای علی المرتضا فرزند را شافی فرست
قلب پر غم را شفا بخشد که هستم در عزا
ساقی امت شماهایید و ماها تشنه ایم
از شرابِ صافیِ جنّت ، ولی را ده شفا
ولی اله بایبوردی
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 2
خسرو فیضی 21 فروردین 1399 21:17
.. درودها
. استاد عالی بود
.
ولی اله بایبوردی 23 فروردین 1399 11:16
سلام
سپاس از همراهی تان