3 Stars

نجوای شبانه شاعر

ارسال شده در تاریخ : 08 دی 1402 | شماره ثبت : H9427738

شب است و باز سکوت و تنهایی
من و خیال و غم و درد و رهایی
دوست دارم باز
در این سکوت و کنج خلوت خویش
بخوانم
بنویسم
و بسرایم
نمی دانم از چه از کی
فقط باید بنویسم
من سالهاست به چنین عزلتی عادت کردم
با سکوت و شب و تاریکی و روشنایی خو گرفتم
روی قالی سلیمان اوج می گیرم
کجا
نمی دانم
این ناکجا آباد پایانی ندارد
فقط می روم و می روم و می روم
و شب با من می آید و می آید و می آید
هرجا هستیم با هم هستیم
خوبی اش همین جاست...
اما سپیدی صبح دیگر دست او نیست
او می رود و من اندوهگین
اکنون وقت خواب است
انتظارم پایان این روز است
می مانم تا دوباره او بیدار شود
باز سکوت
و شب
تنهایی من و قلم
باید بنویسم
بسرایم
از چی
نمی دانم
ماه خمیازه ای می کشد
ستاره چشمک می زند
خودش است
ماه و ستاره
دو رفیق هرشبم
باهم می آیند
باهم می روند
با چشمک ستاره
و لبخند ماه
خط خطی هایم را مرور می کنم
کلمات را دوباره می بلعم
هضم نمی شود
به آهنگ دلنوازی گوش می دهم
آه چه زیبا می خواند این سیاه زشت
جیر جیر جیر
سمفونی اش حسابی کوک است
او هجاها را بهتر می شناسد
و من هنوز هم سردرگم
فنجانی چای می نوشم
و دوباره بیتی می سرایم
اماشب
می رود و می رود و می رود
و من هنوز به دنبال قافیه می گردم...

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 55 نفر 123 بار خواندند
امیر عاجلو (09 /10/ 1402)   | محمد مولوی (09 /10/ 1402)   | آگرین یوسفی (09 /10/ 1402)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (09 /10/ 1402)   | محمود فتحی (10 /10/ 1402)   | علی مزینانی عسکری (10 /10/ 1402)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :3


نظر 5

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا