3 Stars

فراموشی

ارسال شده در تاریخ : 29 اسفند 1402 | شماره ثبت : H9428697

طبع شعرم شده خاموش به آن می گریم
شده این شعله فراموش به آن می گریم

قلم افتاده زدست و همه دم می نالم
خانه تاریک و سیاه پوش به آن می گریم

نه امیدی نه خیال خوش و نه یک دل سیر
ته این خاطره بیهوش به آن می گریم

چلچراغی که مرا همدم فرداها کرد
شده از غصه فراموش به آن می گریم

چند وقتی است در آن سوی زمان می جوشم
با غریبی شده خود جوش به آن می گریم

مست میخانه و می کی غم فردا دارد
من و غم هر دو هم آغوش به آن می گریم

شده سهم من از این دار خرابات و ازل
خنده ای تلخ و خطاپوش به آن می گریم

بشنو ای دوست مشو غره به یک پیمانه
ساقی میکده مدهوش به آن می گریم

من مزینانی ام و دور ز کاشانه ی خویش
همدم ساقی و چاووش به آن می گریم

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 19 نفر 24 بار خواندند
امیر عاجلو (03 /01/ 1403)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (03 /01/ 1403)  
تعداد آرا :1


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا