قسمت :سی وششم
بدن نیمه جان سگی در خیابان که خون با آب باران درآمیخت و دلقکی در کنارش اشک ریزان .لباس رنگین و کمانی که بسیاری به تن داشتن در جشنواره رنگین کمان .....خاطره ای همراه با صدای آموزگار سال دوم راهنمایی در آمیخت: که بچه ها وقتی توفان حضرت نوح فروکش کرد و ایشان از ارگ خود بیرون آمد.اولین چیزی که دید قوس و قزل بود و بعضی گویند راه حضرت مسیح و امام زمان است.
بخود آمد با آژیر آمبولانس برای بردن لاشه نیمه جان سگ .ندای با صدای آموزگار درس دینی سال .... که سگ نجس است و مانند رجزخوانی بسیاری بالای.....
محو می شود رویا با حیرت, که دو زن دست در دست هم با لباس رنگین کمان و سگی مینیاتوری در بغل یکی برای حضور در جشنواره ....
---------------------------------------------
پا نوشته
این طراحی سریع با رنگهای گواش کشیده شده برای این کوتاه نویسی .همچون نوشته کوتاه
این جشنواره هر سال در شهر آمستردام هست.