3 Stars

گر شجر گفت به مهمان عزیزش رازی

ارسال شده در تاریخ : 28 تیر 1399 | شماره ثبت : H9411547


عقل با ماست اگر دیده کمی ناجور است
دیده بگشای و ببین عشق مرا ساطور است

به مبارک سحری خاطره پیک هنر
دیده را صلح دهد آتش دل تا طور است

گر شجر گفت به مهمان عزیزش رازی
به تو من نیز بگویم همه عالم نور است

ما به همراه هم او محفل معراج رویم
دور از معصیتی قلب یقین مسرور است

گر چه لب خنده وشی دید چو گل خندانی
مه در اندیشه خریدار رخ آن هور است

والی عشق که در جنّت مجنون زد پر
معترف شد که سیه سوخته عین حور است

اعترافی بکند دیده و دل کرد شهود
آن که در حُب خودی باز دهد منصور است

آن چنان شیفته دل گشته به حیرت یک دم
لب فرو بستم و از چهره بخوان مسطور است

همچو من در پی محبوب جهان جان نه بداد
راز این پیر ندانید ، بحق ، مستور است

ولی اله بایبوردی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 6 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 107 نفر 251 بار خواندند
امیر عاجلو (29 /04/ 1399)   | مسعود مدهوش (29 /04/ 1399)   | محمد رضا درویش زاده (29 /04/ 1399)   | منصور آفرید (29 /04/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (29 /04/ 1399)   | محمد مولوی (29 /04/ 1399)   | رضا زمانیان قوژدی (29 /04/ 1399)   | بهنام حیدری فخر (29 /04/ 1399)   | کرم عرب عامری (29 /04/ 1399)   | معین حجت (29 /04/ 1399)   | حسن مصطفایی دهنوی (30 /04/ 1399)   | آرمان مرادی (07 /02/ 1400)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :8


نظر 18

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا