3 Stars

مناجات

ارسال شده در تاریخ : 14 اردیبهشت 1399 | شماره ثبت : H949769


حمد گویم آن خدای ذوالجلال
داده بر من ،دانشی از نقل حال

تا کشم هر آیه را در نظم و بیت
اجر گیرم از خدا ، از اهل بیت

########

چه توفیق باشد ز دریای علم
کمی سهم بُردم که گویای علم

که اندک علومی مرا ، آ رزو
ز ایام خُردی ببود ، ای نکو

چنین فهم شد هر چه خواهی عمل
چو کردی به گنجی رسیدی امل

تو را دانشی داد جانا ، قبول
کشی نظم آیات قرآن رسول

زبانی چه شیوا ، مفاهیم آن
به نظمی فعولن در آمد بیان

چه تعریف باشد بخوانی عیان
علومی بخوانی ، کلامی بیان

ز خالق خدایی ، بسی مهربان
به نظمی در آمد علومی بخوان

تو را گنج دنیا و اُخری شود
که صاحب عمل را چه اولی شود

نه رنجی به گنجی تو را رهنمون
که هر لحظه خوانی علومت فزون

که سرمایه جاوید باشد تو را
به هر جا که بودی و هستی ثنا

چه غم جان من برده ای گنج خویش
طعامی به خواندن ، بگیری چه بیش

مفاهیم قرآن ، والی بخوان
هدایت شود هر که خواند بدان

خدایا چه گویم : به ایما نظر
مفاهیم قرآن به خواندن ثمر

که هر بیت شد ذکر رحمان دلا
به نجوای دل ، در ترنّم ، ثنا

ولی را به هر آیه ای از قرآن
ز دنیا به اُخری کشان مهربان

ولی اله بایبوردی

از منظومه عرفانی مفاهیم کلام وحی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 8 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 229 نفر 650 بار خواندند
امیر عاجلو (14 /02/ 1399)   | مسعود مدهوش (14 /02/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (14 /02/ 1399)   | محمد مولوی (15 /02/ 1399)   | ابراهیم حاج محمدی (15 /02/ 1399)   | حامی شریبی (15 /02/ 1399)   | علی روح افزا (15 /02/ 1399)   | علی معصومی (15 /02/ 1399)   | حسن مصطفایی دهنوی (15 /02/ 1399)   | منوچهر فتیان پور (15 /02/ 1399)   | سعید اعظامی (15 /02/ 1399)   | فاطمه گودرزی (15 /02/ 1399)   | محمد رضا درویش زاده (15 /02/ 1399)   | عباس ذوالفقاری (16 /02/ 1399)   | معین حجت (16 /02/ 1399)   | خسرو فیضی (16 /02/ 1399)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (17 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (14 /02/ 1399)  مسعود مدهوش (14 /02/ 1399)  محمد مولوی (15 /02/ 1399)  علی روح افزا (15 /02/ 1399)  علی معصومی (15 /02/ 1399)  حسن مصطفایی دهنوی (15 /02/ 1399)  منوچهر فتیان پور (15 /02/ 1399)  فاطمه گودرزی (15 /02/ 1399)  محمد رضا درویش زاده (15 /02/ 1399)  خسرو فیضی (16 /02/ 1399)  
تعداد آرا :10


نقد 14

  • ابراهیم حاج محمدی   15 اردیبهشت 1399 04:26

    با درود و سلام حضور گرامی حضرت دوست
    اگر ایراد گرفته شود که مصرع نخست بیت آخر لغزش وزنی دارد پاسختان این خواهد بود که (( قرآن)) را اگر (( قُران))
    بخوانید لغزش وزنی ای نمی بینید!!! اما دوست عزیز
    اولا: طبق کدام قاعده ی عروضی می توان چنین بلائی بر سر کلمه ی قرآن آورد ؟
    ثانیا: دوست عزیز از نظر معنوی میان (( قرآن)) و (( قُران)) تفاوت از ثری است تا به ثریّا
    ثالثا: به همان اندازه که حق داریم حرف همزه از کلمه ی((سؤال)) را تر برو آن را تبدیل به (( سال)) کنین، حق داریم همزه ی (( قرآن)) را حذف و آن را تبدیل به (( قُران)) کنیم
    رابعا: حضرتتان بخوبی استحضار دارید که قرآن مجید دارای حرمت و تقدّس است اگر اینکار با هر اسم خاص دیگری روا باشد- که نیست- لا اقل در مورد اسم خاص کتاب خدای متعال ناروا است.

    • ولی اله بایبوردی   15 اردیبهشت 1399 10:18

      سلام

      استاد ارجمند

      مراحل پیدا کردن وزن شعر :

      نخستین گام : در بحث وزن خوانش درست و شمرده شمرده اثر است.

      دومین گام : نوشتن شعر به همان شکلی که آن را می خوانیم. بدین صورت

      که مثلا اگر در جایی کلمه خواهر وجود دارد آن را به شکل خاهر.

      سومین گام : بخش کردن کلمات است که بسیار ساده اما بسیار پر نکته است.

      چهار مین گام : بخش بندی ( تقطیع) شعر برای ایجاد تناسب وزنی در آن .

      نکاتی که در بخش بندی باید مورد توجه قرار بگیر :

      1- شناخت حروف صدا دار (مُصَوِّت )

      2- شناخت حروف بی صدا (صامت)

      3- حذف نون ساکن

      پنجمین گام : دسته بندی و نام گذاری برای تناسب وزنی بوجود آمده .

      در ضمن :

      ولی را به هر آیه ای از قرآن

      وَ لی را بِ هر آ یِ ای از قُران

      وَ / لی / را / بِ / هَر / آ / یِ / ای / از / قران : هجای کشیده

      همان طوری که فرمودند استاد حذف همزه ؛

      نون ساکن بعد از مصوت بلند طبق قاعده حذف/

      ت /تن /تن /ت /تن /تن /ت /تن /تن/ ت تن /

      فعولن فعولن فعولن فعل

      بحر : متقارب مثمن محذوف

      کاربرد در حماسه مانند شاهنامه یِ فردوسی

      من باب یادآوری نه تبختر....

      ادّعای شاعری نمی کنم

      گفتنش هم مجبورم بیان می کنم...

      اینجانب با مفاهیم قرآن تا حدودی به ظرف علمی از لحاظ بار مفهومی آشنایم

      به اغراق می توان گفت : هر چند بر خلاف میل...

      بار مفهومی قرآن مجید را در وزن حماسه ) 18574 بیت ثبت آثار ملّی سروده ام

      اگر چاپ شود خدا نکند چاپ شود ....

      چه اوضاعی .... واویلا ......شاعر را به ضرب و شتم متّهم می سازید...

      باز من باب یاد آوری نه اغراق...

      نهج البلاغه مولای موحّدان در حدود 14100 بیت در یک وزن با بار مفهومی

      سروده اینجانب است ثبت آثار ملی شده اقدام به چاپ نشده است....

      باز من باب یادآوری : تثبیت عشق راجع به امام همام سومین ولایت

      حسین بن علی علیه السّلام از آغاز ولایت تا شهادت زینب کبری

      در حدود 10666 بیت بر یک وزن از منبع کتاب مقتل

      در یک وزن به نظم کشیده شده است....

      دوباره می گویم : اگر مصدّع اوقات نشود

      کمدی الهی دانته را که از مهمترین آثار جهانی است ...اینجانب در حدود 6200 بیت

      در یک وزن به نام مجموعه بهشت و دوزخ و برزخ به نظم در آورده شده است ...

      چه باید گفت استاد ارجمند ...

      مخلص کلام...

      42 سال هست قلم فرسایی ..... از گفته یِ خودم شرم می کنم

      نباید این مطالب را بازگویی می کردم دوست ندارم به چشم بیایم

      اگر اعتراف کنم بالغ بر یکصد هزار بیت در اکثر قالب ها شعر دارم تعجّب نکنید ....

      سخن گویا ،بیانی شد به ایما
      که احوالات شخصی را هویدا

      نه معلومی ، زمان آثار ، جانا
      چنان جلوه گری هر چیز پیدا

      به منطق نطق ها را ما بیانی
      روش انشا و املا را عیانی

      به تاریخی نظر اندیشه سازان
      به ادراکی ، علومی را نمایان

      که هر چندی سخن را نقل هایی
      به نقدی هر سخن شد ،جاودانی

      رجوعی کن به تاریخی که رؤیت
      چو رؤیت حق کردی کن حکایت

      ادب آداب دارد ، عاریت لا
      ادیبی با ادب ورزی خود احیا

      رها خود را ز مجهولات دنیا
      به آن سمتی روان معلوم پیدا

      ز مجهولات ، روشن راه پیدا
      به معلومی معارف کسب جانا

      به ثروت ، گنج معنایی ، بیندیش
      چو رؤیت لفظ را اندیشه درویش

      به درویشی نگاهت ،لفظ چینی
      که حاصل معرفت گردد یقینی

      چه باید گفت پنهان لا نگارا
      که پیدایی حقیقت ، آشکارا

      به جرعه آبی ،چنان مستانگی ها
      که هوش از سر برون پرواز جانا

      چنان گریان ،مراقب حال نالان
      به خلوت ذکر گویان گاه پنهان

      به بدنامی زبانزد ، بین خویشان
      چو سیما ،راز شد فاشی عزیزان

      برون از خیمه آمد ، خرقه انداخت
      به خلوت خانه شد خود را بپرداخت

      امان از دست حاسد از حسد ورز
      چه خونی ؟ زیر پا له ،آبرو هرز

      به دست این جانیانی حاسدان روز
      حسد ورزان دوران های دیروز

      تمامی لحظه با عشقی خود احیا
      دمی بی عشق لا ، هرگز ، مبادا

      که در کویی به دستی سبحه گردان
      میان راهی چو رؤیت ، جلوه جانان

      به جامی باده ، مستان در تقلا
      که ساقی مست چشمی در تمنا

      پیاپی کوزه می را ، با قدح ها
      به مستان عرضه ای مستان تقاضا

      به جامی ارغوانی رنگ ساقی
      خورم سوگند با می جلوه باقی

      تراوش می ، ز لب لعلی نمایان
      چو خضر آبی حیاتی ناب پنهان

      کنی یادی ز موسی ، بن که عمران
      به نجوا این چنین گفتش چه حیران

      که می خواهم تو را رؤیت خدایا
      ندایی ، لن ترانی آمد او را

      میان خالق خودی بس رازهایی
      چنان اعلام شد ، لا فاش ، دانی

      به مُشکی نافه ای ، آهو تتاری
      فضایی شد معنبر ،مُشک باری

      نظر فرما به ما ، باری تعالا
      که مس جان را به زر تبدیل جانا

      میان خلقی توانگر ، جلوه ای ما
      به دور از هر پلیدی رجس ما را

      گلستان بوستان را جلوه هایی
      چه گل هایی ملوّن بوته هایی

      نوا ، نی نامه خوانی ، بلبلان را
      میان گلبوته ای ،رؤیت به نجوا

      به خواب آلوده نرگس چشم مستان
      نگاهی کرده ، دیدم ، مست افتان

      چو رؤیت غنچه را با دامن زر
      به پیرامون گل ها غنچه با فر

      به جنب آن بوته گل ها بلبلی را
      نوا خوان ، رؤیتی کردم به نجوا

      که بلبل می مکید آن شبنمی را
      تراوش کرده از سیمای گل ها

      کنی فرضی همان شبنم حیات آب
      میان سرسبز جایی چشمه ای ناب

      تماشا ، خُلد جایی را ،تماشا
      چه جایی سبز خرّم شاد جانا

      چو رضوان باغ سرسبزی نمایان
      چو گل ها نوبهاری جلوه هر آن

      به رخساری چه نیکو کن نگاهی
      که شادی رخ ، نمایان هر زمانی

      ولی اله بایبوردی

      11 / 08 / 1396

      rose rose rose rose

      • ابراهیم حاج محمدی   15 اردیبهشت 1399 12:18

        دوست عزیز جناب بایبوردی عزیز
        قواعد تعیین وزن را دارید به کسی تعلیم می دهد که چهل سال است عروض عربی و فارسی را به طلاب و دانشجویان تعلیم می دهد . عزیز بزرگوار حذف همزه ی کلمه ( قرآن) با هیچ قاعده ی عروضی جایز نیست و اگر شما فقط و فقط یک نمونه در آثار بزرگان و فحول ادب پارسی از قبیل سعدی و حافظ و مولانا و خواجو و مسعود سعد سلمان و ناصر خسرو و ...... نشان بدهید که کلمه ی (( قرآن )) را اینگونه که شما استعمال کرده اید استعمال کرده باشند جایزه دارید .
        دوست عزیز و بزرگوار طبق قواعد عروضی همزه ی آغاز هجا در کلماتی از قبیل این و آن و است و اعضا ، اعدا، اسما ، .... (( و نه همزه ی وسط چون همزه ی قرآن)) را در مواردی می توان حذف کرد. امّا کدام قاعده ی عروضی اجازه می دهد که همزه ی وسط اسم خاصی چون (( قرآن)) را از تقطیع ساقط شود ؟
        برادر عزیزم سوال بنده از شما این نیست که شما تا حالا چه سروده اید و چه نسروده اید که این مطولات  را در پاسخ بنویسید.  سوال من این است که کدام قاعده ی عروضی اجازه می دهد که همزه ی وسط اسم خاصی همچون قرآن را به ضرورت وزن از تقطیع ساقط کنید . پاسخ این سوال یکی دو جمله با استناد به کتب معتبر عروضی از قبیل المعجم فی معاییر اشعار العجم و معیار الاشعار است با ارائه ی فقط یک مثال ساده که حد اقل یکی از فحول ادب پارسی با کلمه ی قرآن چنین کرده باشد.  هیچ نیازی به این طفره رفتن ها نیست . حرف مرا قبول نمی کنید اشکالی ندارد اگر دسترسی به علامه شفیعی کدکنی و حضرت استاد کزازی و  استاد شکیبا و استاد وحیدیان، دارید همین بیت را که بنده بر اشکال وزنی آن اشاره کرده ام نشان بدهید و بپرسید که اشکال وزنی دارد یا نه . و آیا طبق قواعد عروضی اجازه داریم که با همزه ی ( قرآن) چنین کنیم یا نه ؟  این بنده اگر به زعم حضرتتان  تقطیع عروضی را بلد نباشم امثال این بزرگواران که بلدند.

        • ولی اله بایبوردی   15 اردیبهشت 1399 18:06

          سلام

          استاد ارجمند جناب حاج محمدی نکته سنج

          ولی را به هر آیه ای از قرآن

          ز دنیا به اُخری کشان مهربان

          بحر متقارب بر وزن : فعولن فعولن فعولن فعل

          هجای قافیه :

          قرآن : اگر به صورت / قر - آن / تلفظ کنیم در آن صورت طبق گفته یِ جنابعالی

          باید فع لن به جای فعل جایگزین گردد که وزن طبق گفته یِ شما

          به صورت فعولن فعولن فعولن فع لن باشد

          ... مهربان : / مهر - بان / / تن ت / / تن : مصرع دوم به صورت

          فعولن فعولن فعولن فعل

          حال به نظر شما قافیه را چطور همسان سازی کنیم ...

          از اختیارات شاعری در عروض

          از اختیارات زبانی یا وزنی استفاده می کنیم

          اختیار ات زبانی

          1 - امکان حذف همزه

          2- تغییر کمیّت مصوت ها خود به دو صورت می باشد :

          الف - بلند تلفظ کردن مصوت کوتاه

          ب - کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند

          مابقی اساتید حاضر در وبلاک بر گفته یِ من و شما قضاوت کنند .

          والسّلام








          • ابراهیم حاج محمدی   15 اردیبهشت 1399 22:01

            حضرت دوست جناب بایبوردی عزیز و گرامی درود و سلام مجدد بر شما.
            به هیچ وجه من الوجوه امکان حذف همزه از اسم خاص(( قرآن )) در این بیت نیست . منتها حضرتتان به گمان نه می پذیرید و نه می توانید ادعای خودتان را مستدل به قواعد مسلم علم عروض کنید .بیت مورد نظر بلا شک اشکال وزنی دارد . برادر بزرگوارم از شما می پرسم آیا امکان حذف همزه از کلمه ی ((سوال)) بدین صورت که آن را ((سال)) تلفظ کنیم هست ؟ آیا امکان حذف همزه از کلمه ی ((مآل)) که آن را به صورت (( مال)) تلفظ کنیم هست ؟ اگر پاسخ مثبت است طبق کدام قاعده ی عروضی ؟
            برادر بزرگوار و ارجمندم در تقطیع عروضی همانگونه که قبلا خدمت شما عرض کردم همزه ی ابتدای کلماتی از قبیل (( است، استکان، اتحاد، ارتداد، ابن، آن و ....)) را در مواردی می شود از اختیارات استفاده کرد و از تقطیع ساقط کرد اما همزه ی وسط کلمات را نمی شود . البته بنده چون اطمینان دارم که حضرتتان قصد وهن قرآن کریم را نداشته اید ، نگفتم که این کار وهن این کتاب مقدس است.
            سرور گرامی جناب بایبوردی حضرتتان باید توجه داشته باشید که اختیارات ضابطه مند است و در علم عروض برای بکار گیری اختیارات قواعد و ضابطه های خاصی وجود دارد . اینجوری نیست که هر وقت قافیه تنگ آمد شاعری بتواند ادعا کند که من با استفاده از اختیارات (( صبح)) را (( صب)) تلفظ می کنم و یا (( قرآن )) را (( قُران)) تلفظ می کنم . آن وقت اگر بپرسند طبق کدام قاعده ی عروضی ؟شما این کار را کرده اید؟ نتواند پاسخی بدهد.

  • ابراهیم حاج محمدی   15 اردیبهشت 1399 23:15

    با سلام مجدّد به حضور گرامی حضرت دوست
    هر چند ظن قوی می رود که داب  حضرتتان چنین است که اگر از آسمان کنی هم بشود نمی پذیرید  لیکن برای روشن شدن مطلب برای کاربرانی که در پی حقیقت مطلبند قاعده ی حذف همزه را با استناد به کتب معتبر عروضی
    گوشزد می کنم .
    ۱- در زبان فارسی اگر پیش از همزه ی(( آغاز هجا)) حرف صامتی بیاید همزه را می توان حذف کرد. (( علم عروض و قافیه - دکتر محمد شهری صفحه ۲۳))
    ۲- در زبان فارسی اگر قبل از همزه ی (( آغاز هجا)) حرف صامتی بیاید همزه را می توان حذف کرد(( وزن و قافیه شعر فارسی - وحیدیان کامیار . صفحه ۱۲))
    ۳- اِسقاطُ همزه الوصل نحو: وَ اضرِب = وَضرِب(( العروض العربی البسبط اسهل الطریق لتعلم العروض و القافیه- الدکتور یحیی معروف- صفحه ۹))
    ۴- اِعتِبارُ الفُ المدِّ حرفین نحو: آثَرَ= أأثَرَ (( العروض العربی البسبط اسهل الطریق لتعلم العروض و القافیه- الدکتور یحیی معروف- صفحه ۹))

  • ابراهیم حاج محمدی   16 اردیبهشت 1399 00:01

    با سلام مجدّد به حضور گرامی حضرت دوست
    هر چند ظن قوی می رود که داب  حضرتتان چنین است که اگر از آسمان وحی هم بشود نمی پذیرید  لیکن برای روشن شدن مطلب برای کاربرانی که در پی حقیقت مطلبند قاعده ی حذف همزه را با استناد به کتب معتبر عروضی
    گوشزد می کنم .
    ۱- در زبان فارسی اگر پیش از همزه ی(( آغاز هجا)) حرف صامتی بیاید همزه را می توان حذف کرد. (( علم عروض و قافیه - دکتر محمد شهری صفحه ۲۳))
    ۲- در زبان فارسی اگر قبل از همزه ی (( آغاز هجا)) حرف صامتی بیاید همزه را می توان حذف کرد(( وزن و قافیه شعر فارسی - وحیدیان کامیار . صفحه ۱۲))
    ۳- اِسقاطُ همزه الوصل نحو: وَ اضرِب = وَضرِب(( العروض العربی البسبط اسهل الطریق لتعلم العروض و القافیه- الدکتور یحیی معروف- صفحه ۹))
    ۴- اِعتِبارُ الفُ المدِّ حرفین نحو: آثَرَ= أأثَرَ (( العروض العربی البسبط اسهل الطریق لتعلم العروض و القافیه- الدکتور یحیی معروف- صفحه ۹))

    بنا بر این در مورد قاعدة « حذف همزه» باید بدانیم که اگر قبل از همزی ((آغاز هجا ))صامت بیاید، حذف همزه و عدم حذف آن، هر دو، می تواند صادق باشد. معیار و ملاک برای انتخاب یکی از این دو مورد (حذف یا عدم حذف همزه) روان خواندن شعر و برای آشنایان به عروض دقت در وزن است. مثلا در بیت

     بندها را تار و پود از هم گسیخت
    موج از هر جا که راهی یافت (پروین اعتصامی)  .

    همزة « از» در مصراع اول حذف می شود اما همزة همین کلمه در مصراع دوم حذف نمی شود. چرا که روان خواندن بیت این گونه است : بَندها را تارُ پودَز هم گُسیخت مُوج اَز(paz-mowj نه مُوجَز  jaz-mow)هَر جا کِ راهی یافت ریخت .

    نکتة دیگری که باید بدانیم که اگر قبل از(( همزة آغاز هجا)) مصوتی بیاید، می توان همزه را حذف کرد. البته خود شعرا هنگام سرودن این کار را انجام می دهند و ما در تقطیع اشعار با این قاعد مواجه نیستیم. یقیناً به خاطر همین مسئله بوه است که دکتر وحیدیان کامیار متعرّض این نکته نشدند. مثلاً «دیریست»، «کز» یا «وز» در اصل « دیری است» ، «که از» یا «و از» بودند که این قاعده در آنها اعمال شده است. به عبارت دیگر در پاره ای از « تخفیف» ها با این قاعده مواجه هستیم.

     دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
    ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد (حافظ) 

    کز نیستان تا مرا ببریده اند
    از نفیرم مرد و زن نالیده اند (مولوی)

     وز ملک هم بایدم جستن ز هو
    کل شیء هالک الا وجهه (مولوی )

    • ولی اله بایبوردی   16 اردیبهشت 1399 09:10

      سلام

      بنده شاعر شما منتقد علم عروض....

      از شما بزرگوار خواهانیم ابیات زیر را برای کاربران سایت و اینجانب با سعه یِ صدر

      بررسی کنید ....

      از لحاظ :

      1- رسم الخط عروضی

      2- تقطیع به هجا

      3- تقطیع به ارکان

      دیگر هیچ ....

      1

      ظلم ها دیدیم از صاحبقران
      از تو امدادی طلب صاحب قرآن
      یا غیاث المستغیثین ای خدا
      یا اله در قلوب العارفان

      2

      ما فرستادیم قران العظیم
      بر محمّد او که خلاقُ العلیم
      رهنما ما بین خلقی سمت او
      لم یلد یولد خدایی بس حکیم

      ولی اله بایبوردی

      16 / 02 / 1399

      مخلص کلام

      خداوند طول عمر با عزّت برای شما مرحمت بفرمایند .

      rose rose rose
      rose rose
      rose

      • ابراهیم حاج محمدی   16 اردیبهشت 1399 11:03

        سلام و درود بر حضرت دوست جناب بایبوردی عزیز
        امرکم مطاع. و به روی دو دیده منتها شایسته است که حضرتتان ابتدا بفرمائید که شاعر این ابیات کیست تا در پستی مستقل به بحث در این باره بپردازیم . چون اثر مورد نقد حضرتتان دارد از صفحه ی پیشخوان سایت خارج می شود بهتر است در پستی مستقل این بحث ادامه یابد تا
        مورد استفاده بیشتر و بهتری قرار گیرد. این بنده منتظرم تا حضرتتان شاعر این ابیات را معرفی کنید تا بحث را ادامه دهیم

        • ولی اله بایبوردی   16 اردیبهشت 1399 21:50

          سلام استاد ارجمند جناب حاج محمدی عزیز

          هر کس می تواند باشد چه فرقی می کند

          اگر بگویم فلان شاعر دروغ گفتم

          در ضمن اعتراف می کتم شاعر این ابیات بنده حقیر می باشد

          ظلم ها دیدیم از صاحبقران
          از تو امدادی طلب صاحب قرآن

          یا غیاث المستغیثین ای خدا
          یا اله در قلوب العارفان

          15 / 02 / 1399

          دوشنبه ساعت 22:59

          ما فرستادیم قران العظیم
          بر محمّد او که خلّاق ُ العلیم

          رهنما ما بین خلقی سمت او
          لم یلد یولد خدایی بس حکیم

          16 / 02 / 1399

          سه شنبه ساعت 15 : 4

          ولی اله بایبوردی

          rose rose rose

  • ابراهیم حاج محمدی   16 اردیبهشت 1399 14:54

    سلام و درود بر حضرت دوست جناب بایبوردی عزیز
    با سلام و درود فراوان
    به حضور گرامی حضرتتان عرض کردم که :

    امرکم مطاع. و به روی دو دیده منتها شایسته است که حضرتتان ابتدا بفرمائید که شاعر این ابیات کیست تا در پستی مستقل به بحث در این باره بپردازیم .
     لیکن پس از  چند ساعت انتظار پاسخی  دریافت نکردم.
    به امتثال امر مطاع حضرت عالی پاسخ شما را بدین شرح می نویسم:

    قبل از تقطیع مورد اول شایان ذکر است که توضیحی در باره ی (( صاحبقران)) داده شود.

    صاحبقران، مولودی است که وقت افتادن نطفه ٔ وی در رحم مادر، یا بوقت ولادت او قِران عُظمی باشد و برج قِران در طالع بود. و بعضی گویند که در سال ولادت او زحل و مشتری را قِران عُظمی باشد و این نوع قِران عُظمی بعد از سالهای فراوان واقع شود، و این چنین مولود را پادشاهی دیر ماند، و از اسکندری منقول است آنکه وقت ولادت او زهره و مشتری را قران باشد. (غیاث اللغات ). آنکه ولادت او زحل و مشتری را قران بوده باشد. (کشاف اصطلاحات الفنون ). و این لفظ پیش از عهد تیموریان معنی وصفی داشته وبجای اسم خاص استعمال نمیشده . رجوع به همین لغت نامه کلمه ٔ «اسدی طوسی » بنقل از سخن و سخنوران شود. ناصرالدین شاه قاجار را از سال سی ام سلطنت صاحب قران خوانده اند : چون به نشابور قرار گرفت سالوکان خراسان جمع شدند و تدبیر کردند که این مردی صاحب قران خواهد بود و دولتی بزرگ دارد. (تاریخ سیستان ص 224)

      1- اما مورد اول
    ظلم ها دیدیم از صاحبقران
    از تو امدادی طلب صاحب قرآن
    یا غیاث المستغیثین ای خدا
    یا اله در قلوب العارفان

    ظل/م/ها/دی/دید/م/ از/صا/حب/ق/ران
    ظلم ها دی=فاعلاتن
    دیم از صا=فاعلاتن
    حبقران=فاعلات
    از/ تُ/ ام/دا/دی/ط/لب/صا/حب/ق/ران
    از تو امدا=فاعلات
    دی طلب صا=فاعلات
    حب قران= فاعلات

    یا/ غ/ یا/ ثل/ مس/ت/ غی/ ثی/نی/ خ/دا
    یا غیاثل= فاعلاتن
    مستغیثی= فعلاتن
    نی خدا= فاعلات
    یا/ ا/ لا/ ه / فی/ ق/لو/بل/عا/ر/فین
    یا اله= فاعلاتن( استفاده از اختیارات)
    فی قلوبل= فاعلاتن
    عارفین= فاعلات

    اما یقینا و به ضرس  قاطع عرض می کنم که سراینده ی این دو بیت(( هر کس می خواهد باشد)) اطلاعات عربی اش در حد دانش آموز راهنمایی هم نیست و برای این مطلب دلیل دارم و دلیل آن هم این است که
     اولا:
    از (( العارفان)) اراده ی جمع مذکر سالم شده است اما این کلمه به صورت مثنای مذکر آورده شده است!!!
    ثانیا:
    (( العارفان)) در این بیت به صیغه ی مرفوع اشتباه محض است چرا که علامت اعراب هم مثنی و هم جمع مذکر سالم در حالت جرّی (( ین)) است نه ((ان)) و در بیت مورد نظر در جایگاه مضاف الیه بکار رفته و باید مجرور باشد و نه مرفوع!!!
    ثالثا:
    شاعری که به زبان عربی مسلط باشد و بخواهد بیتی ملمع بسراید تمام کلمات یک مصرع را عربی می آورد . و در این بیت به راحتی می توان به جای ((در)) از کلمه ی (( فی)) استفاده کرد تا تمام کلمات مصرع عربی باشد و ملمع بودن بیت صدق پیدا کند .

    منتها در  هیچ یک از دو مصرع بیت اول کلمه ی (( قرآن)) به معنی کتاب خدا نمی تواند بکار رفته است.(( که دلیلش را قبلا عرض کرده ام و آنفا  نیز عرض می کنم ))  بلکه در هر دو مصرع باید (( قِران)) باشد و(( صاحب قران)) در دو مصرع بصورت جناس استعمال شده باشد. 
    و اگر هم خدای نکرده شاعر در مصرع دوم کلمه ی (( قرآن)) را اراده کرده باشد لغزش وزنی مصرع دوم محرز  است چرا که حذف همزه ی(( قرآن)) طبق قواعد مسلم علم عروض اشتباه محض است. و قبلا با استناد به کتب معتبر عروضی مفصل توضیح داده شد که فقط همزه ی آغاز هجا را و نه (( وسط)) مشروط به آن که پیش از آن صامتی بیاید شاعر مختار است در مواردی از تقطیع ساقط کند.
    قاعده ی عروضی حذف و اسقاط همزه در تقطیع عروضی بدین شرح است:
    ۱- در زبان فارسی اگر پیش از همزه ی(( آغاز هجا)) حرف صامتی بیاید همزه را می توان حذف کرد. (( علم عروض و قافیه - دکتر محمد شهری صفحه ۲۳))
    ۲- در زبان فارسی اگر قبل از همزه ی (( آغاز هجا)) حرف صامتی بیاید همزه را می توان حذف کرد(( وزن و قافیه شعر فارسی - وحیدیان کامیار . صفحه ۱۲))
    ۳- اِسقاطُ همزه الوصل نحو: وَ اضرِب = وَضرِب(( العروض العربی البسبط اسهل الطریق لتعلم العروض و القافیه- الدکتور یحیی معروف- صفحه ۹))
    ۴- اِعتِبارُ الفُ المدِّ حرفین نحو: آثَرَ= أأثَرَ (( العروض العربی البسبط اسهل الطریق لتعلم

    2 - و اما مورد دوم:
    ما فرستادیم قرآن العظیم
    بر محمّد او که خلاقُ العلیم
    رهنما ما بین خلقی سمت او
    لم یلد یولد خدایی بس حکیم

    ما / ف/ رس/ تا/ دی/ م/ قر/ آ / نل/ ع/ ظیم
    ما فرستا= فاعلاتن
    دیم قرآ= فاعلاتن
    نُل عظیم= فاعلات
    بر / م/ حم/ مد/ او / ک/ خل/ لا/ قل/ ع/ لیم
    بر محمد= فاعلاتن
    او که خلا= فاعلاتن
    قل علیم= فاعلات
    ره/ ن / ما/ ما/ بی/ ن/ خل/ قی/ سم/ ت/ او
    رهنما ما= فاعلاتن
    بین خلقی= فاعلاتن
    سمت او= فاعلات
    لم/ ی/ لد/یو/لد/خ/ دا/ یی/ یم/ ت/ او
    لم یلد یو= فاعلاتن
    لد خدایی= فاعلاتن
    بس حکیم= فاعلات
    شایان ذکر است که دو بیت اخیر نیز نمی تواند از شاعر برجسته ای باشد چرا که مصرع دوم و سوم  آن ضعف تالیف واضح و آشکاری دارد .

    • ولی اله بایبوردی   16 اردیبهشت 1399 21:58

      سلامی مجدد

      استاد گرانمهر

      زیاد اهل بحث و جدل نیستم

      نهایت امتنان

      طاعات و عبادات مورد قبول پروردگار

      سپاس از عنایت حضرتعالی

      rose rose rose
      rose rose
      rose

      • ابراهیم حاج محمدی   16 اردیبهشت 1399 23:22

        حضرت دوست جناب بایبوردی عزیز و ارجمند
        سلام و درود بر شما .
        اولا متانت مثال زدنی تان در بحث های پیش آمدنی مثال زدنی است و می تواند سرمشقی باشد برای همگان
        ثانیا بزرگوارا شاعر وقتی شعرش را منتشر کرد چه در نشریه و چه در کتاب و چه در فضاهای مجازی باید بناچار و بقول معروف این پیه را به جانش بمالد که مورد نقد قرار می گیرد
        و از نقد نهراسد. و بحمد الله و المنه حضرتتان از این ویژگی برخوردارید
        ثالثا: رجائی واثق دارم در مظان استجابت دعا این کمترین را از یاد نبرید
        برای حضرت دوست آرزوی صحت و موفقیت بیش از پیش دارم.

        • ولی اله بایبوردی   17 اردیبهشت 1399 09:45

          سلام

          حضرت استاد جناب حاج محمدی بزرگوار

          سپاس از شاگرد نوازی تان

          ممنون از تحمّل و تامّل ....

          آرزوی طول با عمر عزّت را برایتان آرزومندم .

          در پناه حضرت دوست

          تقدیمی : rose

          در دلم حک شده ای دوست دو صد دفتر عشق
          سرِّ یار است ، کشش می بردم ، کشورِ عشق

          خسته یِ دوری راهم ، نکند همچو خلیل
          پشت پایی بزنم بر خود و بر آذر عشق

          از خودی یاد نیارم که ز خود بی خود شد
          هر که یک جرعه بخورد آب طهور بَرِ عشق

          خضر با آن عظمت سجده بر آن خاکی زد
          تا که شد محرم اسرار و گدای درِ عشق

          جذب دل می کِشد آن کس که خدایش خواند
          ذکر یار است که بر سر نهد او ، افسر عشق

          عشق زاییده حُب گشت و محبّت کن بیش
          تا که در عبد شوی ، سروری محضر عشق

          والیا ، مرغِ هما سایه یِ رحمت گسترد
          قاف را می نگرم هاله شده در پَرِ عشق

          ولی اله بایبوردی

          rose rose rose
          rose rose
          rose

نظر 24

  • امیر عاجلو   14 اردیبهشت 1399 22:45

    درود بر شما rose

  • مسعود مدهوش   14 اردیبهشت 1399 22:51

    درود استاد ارجمند rose

    احسنت applause applause

  • حامی شریبی   15 اردیبهشت 1399 00:40

    همیشه ی قلمت
    هوای خوب تازگی ست
    جناب استاد بایبوردی
    گرامی و ارجمند
    پاینده باشید

    • ولی اله بایبوردی   15 اردیبهشت 1399 10:23

      سلام

      استاد ارجمند جناب شریبی گرانمهر

      سپاس از مهر حضورتان

      در پناه حق

      rose rose rose

  • علی معصومی   15 اردیبهشت 1399 04:41

    درود و ارادت
    و
    عرض ادب
    ◇◇◇◇◇

    "ز قرآن به هر آیه ای با ولی"
    ز دنیا به اُخری کشان مهربان
    rose

    • ولی اله بایبوردی   15 اردیبهشت 1399 10:26

      سلام

      منظور واسطه یِ بین ولی و خدا شفاعتگر اولیای الهی همراه با قرآن مجید چرا

      یاد آور قرآن صامت و ناطق...

      ممنون از مهر حضورتان

      استاد معصومی ارجمند با مصرع یاد آوری...

      rose rose rose rose

  • حسن مصطفایی دهنوی   15 اردیبهشت 1399 07:02

    درود ها استاد
    بسیار زیبا است
    پاینده باشید
    rose rose rose rose rose

    • ولی اله بایبوردی   15 اردیبهشت 1399 10:27

      سلام

      استاد دهنوی بزرگوار

      در روضه ای از روضات الهی قرین رحمت

      خدا رحمت کند این شاعر عزیز را

      rose rose rose rose

  • منوچهر فتیان پور   15 اردیبهشت 1399 09:17

    پایدار باشی applause applause rose

  • سعید اعظامی   15 اردیبهشت 1399 12:46

    درودها استاد عزیز

  • فاطمه گودرزی   15 اردیبهشت 1399 16:43

    درودتان rose rose rose rose

  • محمد رضا درویش زاده   15 اردیبهشت 1399 18:56

    درود بر شما معلم فرزانه من که از این شعر و تبادل نظر اساتید بزرگوار جدای از هر نکته ای بسیار آموختم rose rose rose

  • علی معصومی   15 اردیبهشت 1399 20:48

    rose rose rose

  • عباس ذوالفقاری   16 اردیبهشت 1399 08:47

    سلام استاد...وقت بخیر ..نوشتارتان قابل ستایش است اما جسارتا زبانتان به زبان امروز مخاطبان نزدیک
    نیست...ببخشید

  • خسرو فیضی   16 اردیبهشت 1399 13:15

    . درودها نثارتان باد rose
    . استاد والانگر و اندیشمند . دقایق طولانی است که می خوانم .
    . بنده گزینه نقد را غیر فعال کرده ام . . نه برای استاد محمدی
    . بسیاری که . . . آنکس که نداند که نداند که نداند
    . در جهل مرکب ابد الدهر بماند . . big grin
    . لطفاً گزینه نقد را غیر فعال کنید . البته منکر نقد بلحاظ علمی و آگاهانه نیستم
    . که بسیار هم مفید میدانم . . اما . در فضای مجازی کسی که مشخص نیست
    . دیپلم هم دارد یا نه بر استادی ایراد می گیرد . . اصلا صفای سایت را آشفته می سازد
    . در صورتی که تمام زحمات مدیران سایت آرامش است و آموزش و آموختن rose
    . سپاسم را پذیرا باشید rose
    . rose rose applause applause rose rose

    • ولی اله بایبوردی   16 اردیبهشت 1399 22:01

      سلام

      استاد ارجمند جناب فیضی گرانمهر

      زیاد به دل نگیرد آزموده را آزمودن خطاست

      به قول استاد سخن سعدی علیه الرحمه :

      سعدی افتاده ایست آزاده

      کس نیاید به جنگ افتاده

      باید تحمّل کرد در ضمن تامّل ...

      کامنت نظر را باز کنید مهّم نیست هر چه می خواهند بنویسند .....

      به دیدگاه اینجانب هر سروده ای به هر قالبی زیباست هر چند که زاویه یِ دید هر کسی متفاوت می باشد...

      هدف ایجاد ارتباط است که همان انتقال پیام است ...

      شاعران پیشین و معاصر اکثریت ضعف تالیف دارند .....

      زیاد عروض را در نظر نگیرید .....

      خلق بهترین آثار با ذوق شاعر ارتباط تنگاتنگی دارد ....

      اطاله کلام شد

      در پناه حضرت دوست

      تقدیمی : rose

      هر سُرایش نغمه آهنگی دلا
      گر سپیدی یا که نیمایی نما

      با رعایت قالبی هر شعر هان
      بار معنایی عروضی را بیان

      نثر و نظمی را نگاهی جان من
      دید شاعر محترم در انجمن

      گر قواعد با عروضی سنّتی
      شعر نو را ، قالبی ، لا منّتی

      بین هر یک شاعری گر اختلاف
      دید شاعر را نگاهی همچو آف

      بین هر یک شاعرانی راستین
      نام آور سبک را صاحب همین

      گر به کوتاهی بلندی مصرعی
      در سپیدی شعرها رؤیت همی

      سنّتی باشد سپیدی ،فرق لا
      هر کلامی را عروضی برملا

      بین هر یک شاعرانی راستین
      نام آور سبک را صاحب همین

      بینشان گر اختلافی ائتلاف
      ائتلافی را ، نباشد اختلاف

      ولی اله بایبوردی

      29 / 11 / 1398

      rose rose rose
      rose rose
      rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا