3 Stars

قالیچه

ارسال شده در تاریخ : 29 اردیبهشت 1399 | شماره ثبت : H9410235

روی قالیچه می ‏نشینم
به نقطه‌ ای پرنقش و نگار می‏ روم.
جایی که مادرم بیست سالگی‎اش را با زنبورهای عسل، عروض و قافیه می ‌بافت.
و در بقچه‏ ی گل‌دار شب، ستاره می‏ کاشت.
ترانه‎ های محلی را در چارقد قرمز عروسی‏ اش، پنهان می‌کرد
تا تازه بماند برای جهیزیه ‏ی دختر فردایش.
روی قالیچه که می‏ نشینم
دهانم، شیرین ‏تر از عسلِ شعر می‏ شود، در این وقتِ روشنِ روز.
راه جهان باز می ‏شود،
روی قالیچه‌ای که خشتی از خاطره است و من، از قضا، شاعر می‏ شوم.
شاعری که در میان زلفش، قالیچه می‏ بافد.
قلبم، اما،
پر از باغچه ‌ی رنگارنگی است که از غربت مهتاب، گل ‌های ستاره می‏ چیند.
با کبوتران جامانده از غروب، سپید می ‎خواند و نارنجی، نفس می‏ کشد.
روی قالیچه، با تمام خدایان زمین خداحافظی می ‎کنم.
تا با نقشِ رؤیاهای شاعرانه‌، روشنی گیرم.
قالیچه، ابعاد دلتنگی را نمی‏ فهمد.
تمامِ رنگ ‎هایِ روشن زیستن را در اقلیم مجاورم، می ‏بینم.
من به تمامِ زبان ‎های زنده‏ ی دنیا،
قرمز می ‏رقصم و گرم و آفتابی می‌ خندم.
روی قالیچه ‏ای که پر از نقش و نگار زیست بومِ جاودانه‏ ی تقدیر است.
و دست ‎های گرم مادرم در آن، روشنیِ خورشید است.

معصومه محمدی سیف

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 74 نفر 116 بار خواندند
امیر عاجلو (29 /02/ 1399)   | مرضیه نورالوندی (29 /02/ 1399)   | محمد مولوی (29 /02/ 1399)   | مینا یارعلی زاده (29 /02/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (29 /02/ 1399)   | معصومه محمدی سیف (29 /02/ 1399)   | عباس ذوالفقاری (30 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (29 /02/ 1399)  محمد مولوی (29 /02/ 1399)  
تعداد آرا :2


نظر 7

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا