شهرِ بی دَر و پیکر ، آسمان غبار آلود
راهمان به بن بست و ، زندگیمان مسدود
آتشی بجا مانده ، بعدِ مرگِ ابراهیم
قتلِ عامِ باورها ، در حضورِ هر نمرود
خشمِ در گلو خُفته ، انقلاب نافرجام
شعله های یک آتش ، اشکِ چشممان در دود
بغضِ کودکی غمگین ، شرم یک پدر از او
جیب هایمان خالی ، از حسابِ ناموجود
وعده های تو خالی در جوابِ هر پرسش
انتظارِ بی حاصل از ظهورِ یک موعود
عاقبت چه خواهد شد ، گنگ و مَنگ و نامفهوم
نا اُمید از فردا ، التماسِ بر معبود
در تمامِ هر دوران ، طبعمان بلند امّا
در حصارِ خودخواهان ، انتخابمان محدود
روزگار تلخی شد ، نسلِ ما فنا گردید
در جفای بی پایان ، غاصبان فقط خُشنود
از دمی مسیحایی ، حسرتی فقط بر جا
شاید اتّفاقی نو ، از طلوع یک مولود
توضیح :در بامدادِ1399/2/9 در حال مطالعه غزلیات مرحوم منزوی بودم که به سروده ای دلنشین با وزنی خاص برخوردم، که همین امر سببی شد تا این سروده ی حقیر بر همان وزن و قافیه ولی با مضمونی متفاوت شکل گیرد ؛ خدا رحمت کند مرحوم حسین منزوی را ....
ذو وزنین : (فاعلات مفعولن فاعلات مفعولن) یا ( فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن)
نظر 32
-
-
سیلویا اسفندیاری 10 اردیبهشت 1399 18:12
هزاران درود بر شما و قلم نافذ و توانمندتون استاد عالیقدر
بسیار غبطه میخورم به ذهن ناب و اشعار بی نظیرتون
مانا بمانید در سایه الطاف حق
-
مسعود مدهوش 10 اردیبهشت 1399 18:40
درود خدا بر استاد والانگرو ارجمندم سرکش کرمانی عزیز
زیبا غزلی مهمان بود م بسیار گران سنگ و دلنشین و آموختنی
امیدوارم شاگردی چو من حقیر بتوانم دوبیت از کل اشعار شما را همانند شما روایت کنم -
معین حجت 10 اردیبهشت 1399 19:48
سپاسگزارم مسعود آقای عزیز ، دوستی با شما برایم افتخاریست ، خیلی لطف دارید
-
-
طارق خراسانی 10 اردیبهشت 1399 19:20
سلام و درود بر حضرت حجت
هم غزل زیباست هم مضمون
به روزگار بلا صبر می کند طارق
که صبر در دل خود کودک ظفر دارد
متاسفانه از پیدای انقلاب تا به امروز فساد اقتصادی روند رو به رشد هولناکی داشته و مردم دردمند در هول و هراس فردای شان...
یک نکته بگویمت به فرباد تمام
تا پخته شوی وگرنه می مانی خام
با سگ بنشین، ولی بپرهیز ای دوست
از آنکه به نام دین خورد نان حرام
در پناه خدا
-
معین حجت 10 اردیبهشت 1399 19:51
سلام و درود فراوان به استاد گرانقدر جناب طارق خراسانی ...
با کلام شما و البته پند زیبایتان کاملا موافقم و فقط میتوانم بگویم ، صد افسوس
-
محمد رضا درویش زاده 10 اردیبهشت 1399 19:27
درود بر شما استاد گرامی این سروده زیبا و پر معنی کلاس درسی بود برای من سپاسگزارم
-
سعید اعظامی 10 اردیبهشت 1399 19:37
جناب حجت استاد عزیز درود بر شما
لیکن دعوت میکنم به پای آب این بنده مهمانید -
ولی اله بایبوردی 10 اردیبهشت 1399 21:44
آدمی با امیدهایش زنده است
امید به آینده ای درخشان ...
هر چند چشم انتظار ...
سلام و درود
دستمریزاد
-
علی معصومی 10 اردیبهشت 1399 21:48
درود ها بر شما
جناب حجت نازنین
◇◇◇◇◇
نقادانه و زیبا است این سروده
آفرین
-
-
-
سیدمحمد طباطبایی 11 اردیبهشت 1399 11:30
درودتان حضرت عشق
غزل نابتان در کمال شیوایی ، پیام ژرفی از تلاطم ایام داشت ، جانکاه و درد آلود ، یاد و خاطره مرحوم منزوی
بزرگ سلطان بلامنازع غزل معاصر بخیر و روح بزرگش در ملکوت اعلی محشور
برشی از یک غزلم را پیشکشت می کنم:
دل قویدار که در پشت در بسته کسی است
پشت هر پنجره فریاد تو فریاد رسی است
برقرار و مانا باشید معین عزیز دل -
معین حجت 11 اردیبهشت 1399 12:16
سلام ... سپاس فراوان جناب استاد طباطبایی ...
بله روحش شاد ، هر زمان که سروده ها ی مرحوم منزوی را مطالعه میکنم هر شعر را چهار الی پنج بار مرور میکنم و هر بار مطلبی جدید و آموزه ای با ارزش دستگیرم میشود ،
-
-
مسعود مدهوش 11 اردیبهشت 1399 12:09
استاد عزیزم روز استاد مبارک باد پاینده باشید
هرچه می دانست آموخت مرا
غیر یک اصل که ناگفته نهاد
قدر استاد نکو دانستن
حیف که استاد به من یاد نداد -
معین حجت 11 اردیبهشت 1399 12:21
سلام دوست عزیزم آقا مسعود من خودم شاگردی بیش نیستم ، شما لطف دارید ..بله من هم به نوبه ی خودم این روز را به تمام اساتید خودم و اساتید حاضر در این سایت تبریک میگویم
-
-
خسرو فیضی 11 اردیبهشت 1399 13:30
. سلام و درودها بیکران نثارتان باد
. استاد گران اندیش . فرزانه ادیب . کلک خوش خرامتان
. چنان رخش قلم در میدان بلاغت تاخته و گوی زیبایی از همه کس و همه جا ربوده
. اساتید محترم آنچه باید در تحسین و تمجید زیبا سروده اتان شایسته است را نوشته اند
. با خوانش این غزل از خود پرسیده ام . آیا می شود روزی این چنین بسرایم ؟؟؟
. بهترین ها را برایتان آرزو می کنم .
. -
-
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
mehdi rafiee
-
نستـــــرن طالبـــــــــزاده
-
Susan Jafarzade
نقد 1
مرتضی دولت ابادی 26 اردیبهشت 1399 19:52
شاعر گرانقدر؛ به راستی که غزل با شروعی قوی ومضمون
عالی در نهایت محکم به پایان رسیده است:
از دمی مسیحایی حسرتی فقط برجا
شاید اتفاقی نو از طلوع یک مولود