#پی_نوشت
١. آن کفش ها که خارج از تن مادر قرار گرفته اند چه قدر یادآور آیه ی دوازدهم سوره ی طه است : إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى (: من پروردگار توام . کفش هایت را بیرون آر ، که تو در سرزمین مقدّس «طوی» هستی ) ... گویا تن مادر به منزله ی سرزمین طوی است .
٢. هر چند به هر چیز پوشیده و مستور «جنین» می گویند اما در این عکس ، کودکی که خود را به هیبتِ یک جنین درآورده است در آشکارگی کامل به سر می بَرَد ...
٣. رنگ سفید در تضاد با تاریکیِ بطن مادر است . هر چند که گفته اند رنگ سفید در واقع یک رنگ نیست بلکه نبود ماهیت یک رنگ به شمار می رود و نمی توان پشت سفید پنهان شد .
۴. یونگ ، تمایل ناخواسته ی آدمی برای باز گشت به رَحِم مادر را «عقده مادر» نامیده است ؛ بازگشت به جایی که خطری آدمی را تهدید نکند و کسی مسئولیت زندگی وی را به عهده بگیرد ؛ جایی که چون عاری از خاطره است پس درد و رنجی را هم نمی توان برایش متصور شد ... به هر حال گفته اند که آدمی نمی تواند از نفوذ مادر در روان خود بگریزد ... و یا این که بدنِ ما در امتداد بدن مادر است ... به قول #تاکاهاما_کیوشی ژرفا همیشه تازه و بدیع است .
۵. انگار آینده ی این کودک از گذشته های دور می آید ؛ گذشته ای که بیش تر شبیه یک گورگاه است با آن ساختار مستطیلی شکلش ... #ابن_عربی گفته است الحبُّ ، موتُ صغیرُ (: #عشق ، مرگی کوچک است) ...
❉ در اساطیر یونانی ، خواب را برادر مرگ دانسته اند و به همین علت است که در حکمتِ گنوسی ، بیدار کردن درآمدی به رستگاری و نجات بوده است ... آیا این عکس روایتگر این است که این کودک را به رستگاری و نجات ، راهی نیست و باید به یک خوشبختی موهوم دل بسپارد ؟ .. به هر صورت این عکس را نمی توان به قصد تفریح نگاه کرد ؛ عکسی که بیش تر به یک نقاشی استوار است !
۶. شاید که این مادر گچیِ لبخند به لب ، که گویا این کودک آن را به خود هدیه داده ، جایگزین مادری باشد که مُرده است ولی به قول گورکی ماکیسم ، هر آنچه که زیباست، زیبا میماند ؛ حتی اگر پژمرده باشد! ... به هر شکل ، انسان را همیشه آواره ی جستن نوعی پیوند دانسته اند ... انگار که این کودک دارد سعی می کند زندگی را رو به پس و رو به گذشته بفهمد ... هر چند گفته اند تنها مار می داند/پوست که می اندازیم/ از همیشه کهنه تریم .
٧. کودک به یک مادر موهوم پناه برده است که پاهای او تناورتر از دست های اوست ؛ دست هایی که انگار هر کدام فقط چهار انگشت دارند !
٨. امین بزرگیان : در تورات ، آدم از حوا انتظار رفتاری مادرانه دارد و از حوا به شکل شهری با دژهای محکم تعبیر شده است که متضمن مفهوم حراست زن از مرد است .
٩. اگر این بچه ... هر چند به قول #ویلیام_شکسپیر «اگرِ»شما تنها مایه ی تسلاست . چه خوبی ها در «اگر» نهفته است .
١۰. اکنون من انسانی هستم بازمانده ی تمام تَرک شدن ها . عصمت اُزل . ترجمه سیامک تقی زاده
١١. کِی خواهمت دید ای کِی ؟ ... #یدالله_رویایی
١٢. #رولان_بارت : معشوق « دورونیت» عاشق است. و دورونیت ، آن درونی است که دور است .
١٣. گفته اند : چیزی از دریا/درصدف جا مانده/چیزی از تو/در من
١۴. گفته اند امکان خوشبختی وجود ندارد اما امکان احساس خوشبختی وجود دارد .
١۵. #سام_گیوارد : #بارت میگفت در غالب عکسهایی که سوژه دو نفر است نگاه بیننده در ابتدا به سوی سوژهی عیانتر کشیده میشود و آن دیگری در محاق میماند اما آن سوژهی قدر ندیده است که در آخر سرنوشت و حیات و ممات قاب را در دست دارد در رابطهای که با سوژهی اصلی میسازد .
١۶. #والتر_بنیامین : هر چه می دانیم به زودی از بین می رود و تبدیل به یک تصویر می شود ...
١٧. #هاری_هرشفیلد : یک عکس به اندازه ی هزاران کلمه سخن می گوید خصوصاً اگر بی سواد باشی .
#احمد_آذرکمان / مردادماه ٩٩/حسن آباد فشافویه