3 Stars

این منم نشسته بر آستانه ی یکهزار و چهارصد

ارسال شده در تاریخ : 22 بهمن 1400 | شماره ثبت : H9419889

.....

این منم نشسته بر آستانه ی یکهزار و چهارصد
کسی که تلفن های دوزاری زده
پنجزاری ها خرج کرده
لواش یک تومانی خریده وُ خورده
با تَشتَکِ کانادا وُ سیاه بازی کرده
شاطرِ از کمر به بالا دیده با دو چوب باریک هم اندازه
عاشق سکه ی پنج تومانیِ طلایی رنگ بوده
خرخدا وُ خرچسونه و مورچه های زرد را مثل نُقل و نبات دیده
(انگار که حضور پیامبر را صحابه گونه درک کرده باشی)
این منم نشسته بر آستانه ی یکهزار و چهارصد
آنکه جوش اوردن را از کاربیت آموخته
با طلقِ سبز کارتون های تک رنگ دیده
با نگاتیوهایی که از کوچه پیدا کرده قصه ها ساخته
به خاطر نداشتن بلیت بی شخصیت شده
گُلی خانمِ بی شوهر دیده که در صف نانوایی دعا می کرده سرباز عراقی ببیند
این منم نشسته بر آستانه ی یکهزار و چهارصد
...
#احمد_آذرکمان

● تصویر مربوط به موزائیک حیاط خانه ی پدری ست.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 64 نفر 121 بار خواندند
امیر عاجلو (24 /11/ 1400)   | احمد آذرکمان (01 /12/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (24 /11/ 1400)  
تعداد آرا :1


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا