3 Stars

دلـهـره

ارسال شده در تاریخ : 20 شهریور 1400 | شماره ثبت : H9418144

قصهٔ بودن تو چرخش یک فرفره شد
میتوان گفت تورا دیدم و یک خاطره شد

صورت ماه که درچادر شب جلوه نمود
سخت مشغول تماشای غم شبپره شد

بسکه فریاد زدم خسته شدم سوخت گلو
عشق فهمید و شنید آمد و درحنجره شد

حال واحوال اتاقم به هوای من وتو
ماندهٔ قاب به دیوار چه بی منظره شد

تو همان شاپرک دورنمایی ؛ منِ شمع :
نم نمک سوخته و آب شد و یکسره شد

بنْد بازیم وجدا عشق جدا راه جدا
هست پیوند که تا چارهٔ این بی گره شد

چشم من پنجره‌ایست باز به سوی نگهت
انعکاس نگهت ، منعکس پنجره شد

میرسد لحظهٔ افتادن برگ از تن گل
لذت شوق به یک پلک زدن دلهره شد


دلهره
یزدان_ماماهانی

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 85 نفر 108 بار خواندند
امیر عاجلو (20 /06/ 1400)   | کاظم قادری (20 /06/ 1400)   | علی مزینانی عسکری (21 /06/ 1400)   | یزدان ماماهانی (23 /06/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (20 /06/ 1400)  علی مزینانی عسکری (21 /06/ 1400)  
تعداد آرا :2


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا