انگار حالم خوب اما نه سهم دلم از زندگی درد است
دنیابه کام ما نبوداصلا دنیا چرا اینقدر نامرد است
هرچند مثل بوم نقاشی هرفصل رنگ تازه ای دارد
اما برایم چهارفصل سال ازابتدای خلقتم زرد است
باخود تصور کرده بودم که امسال سال بهتری باشد
اما ازآغازبهار امسال هر روز اشکم را درآورده است
جا مانده بودم درزمستان که آمدبهارو من نفهمیدم
اینقدرسرما برتنم باریدیخ کردم ودست ودلم سرد است
هرسال شهریور که می آمدیک روزازآن سهم من میشد
در روز میلادم ولی دنیا چشمان من را باز تر کرده است
جای گل لبخندبرلبهام باران شور اشک میبارد
اینکه به جای خنده میگریم حتی تصور کردنش درداست
#منیژه_باقری_رویا
به بهانه ی زادروزم ۱۵ شهریور
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 7
امیر عاجلو 23 شهریور 1400 04:23
منیژه (رویا) باقری 07 مهر 1400 22:36
????????
اکرم بهرامچی 23 شهریور 1400 19:03
سلام
رویا باقری از زنجان؟
علی مزینانی عسکری 24 شهریور 1400 09:23
سلام و عرض ادب
احسنت
زادروزتان مبارک همیشه پایدار و پاینده باشید
دادا بیلوردی 24 شهریور 1400 22:36
رضا کاظمی اردبیلی 26 شهریور 1400 15:16
درود بر شما شعرتان را خواندم
زیبا بود
محسن جوزچی 09 مهر 1400 17:27
منیژه بانوی نازنین درود بر شما ،من هم شهریور ماه متولد شدم ،براستی انگار در روز تولد دردی تا مفهوم گریبان گیر است ،شعرتان بسیار زیبا است ،همواره پاینده و کامیاب باشید