دفاتر شعر

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

قصیده ی صراحی

ارسال شده در تاریخ : 29 شهریور 1399 | شماره ثبت : H9412770



دنیای کوچک،

قد همین صفحه ی سفید ناچیز می شود.

رد زمان را در نگاهم می خوانم..

چشم هایم اندکی شکسته و سکوت کلام آخر و

اول است هنوز.

اما من  در مرز کوچک خویش خلاصه می شوم..

باور می کنم که دنیا بی نهایت بزرگ است..

اما من همین یک تکه ی کوچک بی پیرایه را خوب می شناسم.

مثل رد پاهایی آشنا

درک من از تمام مفاهیم پیچیده،

سادگی عمیق واژه هاست..

نگاه کن!.
شب راه خودش را می رود..

آواز می خواند و خواب در چشمم از هم گسیخته. است.

خاموشی عجیب صدایش بلند است.

خوب است.

همین خوب است که می شنویم.
من مست بودم.
.
روی پاهایم نمی ایستادم.

اما واژه ها

آه!

همیشه راه خود را می روند.

بگذار واژه ها راه خود را بروند.

چه باک از پایکوبی قلم

انگشت ها خوب تر می رقصند. ...
.
شالیزار ها در خیالم می دوند.

#شاعر_و_نویسنده

http://telegram.me/parvanei_zire_baran

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 130 نفر 269 بار خواندند
امیر عاجلو (29 /06/ 1399)   | منصور آفرید (29 /06/ 1399)   | جمشید اسماعیلی (29 /06/ 1399)   | کرم عرب عامری (29 /06/ 1399)   | عاطفه مشرفی زاده (29 /06/ 1399)   | مهران امیرمحمدی نسب (30 /06/ 1399)   | علیرضا علیدادی شمس ابادی (01 /07/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :5


نظر 10

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا