خداوندا ز ما بُگذر

ارسال شده در تاریخ : 19 اردیبهشت 1400 | شماره ثبت : H9416376

خداوندا ز ما بُگذر، بهشتت را نمی خواهیم
خدا هستی خدایی کن، دروغت را نمی خواهیم

تو گفتی عادلی اما عدالت را نمی بینیم
بدین گونه تفاوتهای دنیا را نمی خواهیم

چقدر تبعیض، چقدر تشویش، چقدر کینه
تو گفتی عاشقی، این گونه عاشق را نمی خواهیم

یکی بالا، یکی پایین، یکی مفلس، یکی منعم
چنین عدل و عدالت، را نمی خواهیم

چقدر سخت است اثباتت، چنین باشی!
چنین اثبات زوری را نمی خواهیم

خبر از عشق و عدل دادی،گریبانت کمی گیر است!
خدای کینه و تزویر، ریاکار را نمی خواهیم

خدای ما همه خوبیست، ندارد نفرت و بغض و حسد
به غیر از این چنین باشد، خدا را هم نمی خواهیم

خدا عشق است، خدا مهر و محبت با خودش دارد
خدای این شیاطین را نمی خواهیم

هایلی اینگونه با معبود، سخن گفتی
خداوندا بدان جز این دگر چیزی نمی خواهیم

کیوان هایلی از دفتر : مجموع اشعار وطن 20 اردیبهشت 1400 30نظر

سایر قالب ها

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5

کاربرانی که این شعر را خواندند

رای برای این شعر

امیر عاجلو (20 /02/ 1400) علی معصومی (20 /02/ 1400) مهستا راد (20 /02/ 1400) علی رفیعی (20 /02/ 1400) جواد امیرحسینی (20 /02/ 1400) محمد خوش بین (20 /02/ 1400) کرم عرب عامری (20 /02/ 1400) محمد مولوی (20 /02/ 1400) علی آقا اخوان ملایری (20 /02/ 1400) سیمین حیدریان (21 /02/ 1400) کاویان هایل مقدم (21 /02/ 1400) محسن جوزچی (21 /02/ 1400) سعید فرضی زاده (22 /02/ 1400) شبنم رحمانی (22 /02/ 1400)

تعداد آرا :14

نقطه نظرات

تعداد نظرات: 30 ارسال نظر جدید

نظر 30

امیر عاجلو 20 اردیبهشت 1400 12:48

درود بزرگوار ا
- کیوان هایلی 21 اردیبهشت 1400 08:38
  
  درودها بر شما جناب عاجلو عزیز و گرامی
  
  سپاسگزار مهرتان
علی معصومی 20 اردیبهشت 1400 13:51

درودها بر شما
ارجمند
آفرین بر شما عزیز
- کیوان هایلی 21 اردیبهشت 1400 08:38
  
  درودها بر شما استاد معصومی بزرگوار
  
  سپاسگزار مهرتان
  
  مهرتان مستدام
مهستا راد 20 اردیبهشت 1400 15:19

احسنت
- کیوان هایلی 21 اردیبهشت 1400 08:39
  
  درودها بر شما بانو راد فرهیخته
  
  سپاسگزار مهرتان
جواد امیرحسینی 20 اردیبهشت 1400 17:14

سلام و عرض ادب. قلمتان همیشه روان استاد. پاینده باشید
- کیوان هایلی 21 اردیبهشت 1400 08:40
  
  درودها بر شما دوست عزیز جناب امیرحسینی گرامی
  
  سپاسگزار مهرتان
محمد خوش بین 20 اردیبهشت 1400 17:29

سلام و درود بسیار زیبا۰
- کیوان هایلی 21 اردیبهشت 1400 08:40
  
  درودها بر شما جناب خوش بین دوست عزیز و گرامی
  
  سپاسگزار مهرتان
کرم عرب عامری 20 اردیبهشت 1400 20:50

درودها عزیز بسیار عالی
- کیوان هایلی 21 اردیبهشت 1400 08:41
  
  درودها بر شما استاد عرب عامری بزرگوار و عزیز
  
  سپاسگزار مهرتان
  
  مهرتان مستدام
علی آقا اخوان ملایری 20 اردیبهشت 1400 23:55

درودها بر شما استاد گرامی ادیب فرزانه و فرهیخته
بسیار زیبا، دلنشین و سرشار از احساسات لطیف سروده اید
قلمتان نویسا
- کیوان هایلی 21 اردیبهشت 1400 08:42
  
  درودها بر شما استاد ملایری فرهیخته و گرامی
  
  سپاسگزار مهرتان
  
  مهرتان مستدام
حسن مصطفایی دهنوی 21 اردیبهشت 1400 07:29

سلام و درود
بسیار زیبا است
سربلند و پاینده باشید
- کیوان هایلی 21 اردیبهشت 1400 08:42
  
  درودها بر شما استاد دهنوی بزرگوار و گرامی
  
  سپاسگزار مهرتان
  
  مهرتان مستدام
سیمین حیدریان 21 اردیبهشت 1400 09:23

سلام و درود بر شما
- کیوان هایلی 22 اردیبهشت 1400 00:05
  
  درودها بر شما بانو حیدریان فرهیخته
  
  سپاسگزار مهرتان
کاویان هایل مقدم 21 اردیبهشت 1400 12:40

من خدایت هستم ای دُردانه ام
شِکوِه کن پیشم که صاحب خانه ام
این نمایش پرده ها دارد عزیز
با همین تک پرده، اجرِ خود مریز
صبر بنده گر به قدر من بُدی
پس چه فرق از بنده و مولا شدی
این بساط ظالم و مظلوم نیست
جز مرا سنت به هر کس کو بزیست
نیمه دوم به عقلت کی رسد
آنچه از دنیا درودی در سبد
گر همه عالم مرا مشرک شوند
یا که در دنیا همه مومن شوند
من یکی هستم، خدای لایزال
نیست در خلقت مرا هرگز همال
چشم سر را وابنه با چشم دل
عاقبت بیرون شوی از آب و گل

تقدیمی بداهه به شعر زیبای شما استاد هایلی بزرگوار
امید است مورد پسند قرار گیرد
- کیوان هایلی 22 اردیبهشت 1400 00:05
  
  درودها بر شما استاد هایل مقدم بزرگوار
  
  سپاسگزار مهرتان
محسن جوزچی 21 اردیبهشت 1400 23:27

درود بر جناب هایلی گرامی ،بسیار زیبا و با اندیشه زلال سرودید ،ابیات شما مرا یاد شعر کارو انداخت ،حیفم آمد که یادی از ایشان نکنم
- کیوان هایلی 22 اردیبهشت 1400 00:06
  
  درودها بر شما جناب جوزچی بزرگوار و فرهیخته
  
  سپاسگزار مهرتان
محسن جوزچی 21 اردیبهشت 1400 23:27

شبی در حال مستی تکیه بر جای خدا کردم
در آن یک شب خدایا من عجایب کارها کردم

جهان را روی هم کوبیدم از نو ساختم گیتی
ز خاک عالم کهنه جهانی نو بنا کردم

کشیدم بر زمین از عرش، دنیادار سابق را
سخن واضح تر و بهتر بگویم کودتا کردم

خدا را بنده ی خود کرده خود گشتم خدای او
خدایی با تسلط هم به ارض و هم سما کردم

میان آب شستم سر به سر برنامه پیشین
هر آن چیزی که از اول بود نابود و فنا کردم

نمودم هم بهشت و هم جهنم هردو را معدوم
کشیدم پیش نقد و نسیه، بازی را رها کردم

نمازو روزه را تعطیل کردم، کعبه را بستم
حساب بندگی را از ریاکاری جدا کردم

امام و قطب و پیغمبر نکردم در جهان منصوب
خدایی بر زمین و بر زمان بی کدخدا کردم

نکردم خلق ، ملا و فقید و زاهد و صوفی
نه تعیین بهر مردم مقتدا و پیشوا کردم

شدم خود عهده دار پیشوایی در همه عالم
به تیپا پیشوایان را به دور از پیش پا کردم

بدون اسقف و پاپ و کشیش و مفتی اعظم
خلایق را به امر حق شناسی آشنا کردم

نه آوردم به دنیا روضه خوان و مرشد و رمال
نه کس را مفتخور و هرزه و لات و گدا کردم

نمودم خلق را آسوده از شر ریاکاران
به قدرت در جهان خلع ید از اهل ریا کردم

ندادم فرصت مردم فریبی بر عباپوشان
نخواهم گفت آن کاری که با اهل ریا کردم

به جای مردم نادان نمودم خلق گاو و خر
میان خلق آنان را پی خدمت رها کردم

مقدر داشتم خالی ز منت، رزق مردم را
نه شرطی در نماز و روزه و ذکر و دعا کردم

نکردم پشت سر هم بندگان لخت و عور ایجاد
به مشتی بندگان آْبرومند اکتفا کردم

هر آنکس را که میدانستم از اول بود فاسد
نکردم خلق و عالم را بری از هر جفا کردم

به جای جنس تازی آفریدم مردم دل پاک
قلوب مردمان را مرکز مهر ووفا کردم

سری داشت کو بر سر فکر استثمار کوبیدم
دگر قانون استثمار را زیر پا کردم

رجال خائن و مزدور را در آتش افکندم
سپس خاکستر اجسادشان را بر هوا کردم

نه جمعی را برون از حد بدادم ثروت و مکنت
نه جمعی را به درد بی نوایی مبتلا کردم

نه یک بی آبرویی را هزار گنج بخشیدم
نه بر یک آبرومندی دوصد ظلم و جفا کردم

نکردم هیچ فردی را قرین محنت و خواری
گرفتاران محنت را رها از تنگنا کردم

به جای آنکه مردم گذارم در غم و ذلت
گره از کارهای مردم غم دیده وا کردم

به جای آنکه بخشم خلق را امراض گوناگون
به الطاف خدایی درد مردم را دوا کردم

جهانی ساختم پر عدل و داد و خالی از تبعیض
تمام بندگان خویش را از خود رضا کردم

نگویندم که تا ریگی به کفشت هست از اول
نکردم خلق شیطان را عجب کاری به جا کردم

چو میدانستم از اول که در آخر چه خواهد شد
نشستم فکر کار انتها را ابتدا کردم

نکردم اشتباهی چون خدای فعلی عالم
خلاصه هرچه کردم خدمت و مهر و صفا کردم

زمن سر زد هزاران کار دیگر تا سحر لیکن
چو از خود بی خود بودم ندانسته چه ها کردم

سحر چون گشت از مستی شدم هوشیار
خدایا در پناه می جسارت بر خدا کردم

شدم بار دگر یک بنده درگاه او گفتم
خداوندا نفهمیدم خطا کردم ....

کارو . . . یادش گرامی

@aragh_khorha
- کیوان هایلی 22 اردیبهشت 1400 00:07
  
  دستمریزاد جناب جوزچی عزیز
  
  بسیار زیبا و یادشان گرامی
سعید فرضی زاده 22 اردیبهشت 1400 13:26

درود استاد
- کیوان هایلی 22 اردیبهشت 1400 14:39
  
  درودها بر شما جناب فرضی زاده عزیز و گرامی
  
  سپاسگزار مهرتان
غلامرضا شیبانی 22 اردیبهشت 1400 14:19

درود و هزاران درود
بسیار زیباست⚘
- کیوان هایلی 22 اردیبهشت 1400 14:40
  
  درودها بر شما استاد شیبانی عزیز و بزرگوار
  
  سپاسگزار مهرتان
شبنم رحمانی 22 اردیبهشت 1400 18:26

درود بر شما .بسیار زیبا و خاص
- کیوان هایلی 23 اردیبهشت 1400 07:09
  
  درودها بر شما بانو رحمانی فرهیخته و گرامی
  
  سپاسگزار مهرتان