3 Stars

التماسش نکنم

ارسال شده در تاریخ : 09 خرداد 1402 | شماره ثبت : H9425034

التماسش نکنم، با دگران بود که رفت
ما شدیم عاشق و او دل نگران بود که رفت

من نگویم که چه کرد با دل ما، خود داند
یار ما در پی آن سود و زیان بود که رفت

در عوان عُمر ما یک نو بهاری سر گرفت
عُمر یارم در پی آری، حسابان بود که رفت

صحبت عشق جدا از زر و سیم است بدان
نقش عشق بر دل و جان بود، که رفت

نِگهم چشم براه قدمش بودهِ و هست
که بیاید بشود مونس جان بود، که رفت

در فراقش قلمی بافته ام، در بر خود
میزنم بر دل خود نقش زمان بود، که رفت

از خدا خواسته ام سنگ دلش، نرم شود
بشود یار قدیم آن که عیان بود، که رفت

«هایلی» در دل خود غرق شدی با یارت
بشود یار تو آن دلبر جان بود، که رفت

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 86 نفر 133 بار خواندند
امیر عاجلو (09 /03/ 1402)   | کیوان هایلی (10 /03/ 1402)   | قاسم لبیکی (12 /03/ 1402)   | پرنیا آرام (14 /03/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (09 /03/ 1402)  قاسم لبیکی (12 /03/ 1402)  پرنیا آرام (14 /03/ 1402)  
تعداد آرا :3


نظر 4

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا