3 Stars

خنده های ارزان

ارسال شده در تاریخ : 13 آذر 1402 | شماره ثبت : H9427419


راهِ خانه، کمی شلوغ شده
باد گرم و نَفَس، گلاویزند
از دلِ ازدحام سنگینی
بر سرم بوق و دود، می بارد
خودروی من که سخت فرسوده
در پس سرفه های پی در پی
آمپرش تا به انتها رفته
احتمالاً کمی عطش دارد
می زنم روی شانۀ جاده
تا بداند که سخت، خسته شدم
غافل از این که افسری آنجا
روی شیشه، جریمه می کارد
می روم رو به جاده ای فرعی
تا از آن مهلکه، خلاص شوم
می دَوَد کودکی به سویم تا،
مبلغِ اندکی به دست آرَد
خنده هایش ملیح و ارزان است
قدرِ یک فالبرگ، از حافظ
خسته از التماس و بی تابی
گوش خود را مدام می خارد
می شوم غرق چشمِ بی خوابش
محوِ لحن و نگاهِ بی تابش
می خرم فال و نازِ او را تا
روحِ خود را دگر نیازارد
روزهایی گذشته از آن روز
خودرواَم روبراه گشته ولی
چشمِ آن کودکِ نحیف، هنوز
از سرم دست بر نمی دارد

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 17 نفر 27 بار خواندند
امیر عاجلو (14 /09/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (14 /09/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 1

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا