تقدیم به ساحت ملکوتی حضرت زینب کبری سلامالله علیها
شب میرسد ز راه، بیابان و اشک و آه
زن میکند نگاه، به گودالِ قتلِگاه
کم کم طلوع میکند از سقفِ آسمان
یک شبچراغِ تار و غبارین شبیه ماه
زان سویِ خیمه هایِ نیم سوز می رسد
فریادِ جانخراشِ یتیمانِ بی پناه
یکسو زنی کشیده به آغوش، دخترش
مبهوت، می کند به گهواره ای نگاه
دختر ز دردِ گوش و به یادِ برادرش
می نالد و به چادرِ مادر برد پناه
با دیده ای چو ابر بهاری ز اشکِ غم
با صورتی کبود و با سینه ای پر آه
آن سوی تر ز معرکه، نامردمانِ رذل
در گیر و دارِ کسبِ غنیمت ز خیمه گاه
امّا چه خوش خیالند این قومِ رو سیاه
برجای مانده، شیرِ زنی در این سپاه
گودالِ قتلِگاه که پایانِ جنگ نیست
آری نه کربلا، که شام است رزمگاه
#جواد_امیرحسینی
۳۰ مرداد ۱۴۰۰ مصادف با ۱۲ محرم ۱۴۴۳ هجری قمری
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 31 امرداد 1400 10:58
درود بر شما