دل به دریا زن و از هر دو جهان عاری شو
ترک گو ساحلیان را ، رو و دریایی شو
ره به منزل نبرد دردی میخانه نشین
توشه بادیه برگیر کنون ، راهی شو
صوفی آخر نشده بزمگه یار هنوز
دم نکو دار، به رقص آی، تماشایی شو
رسم پروانه در آتش سر و جان سوختن است
شعله در شهر بزن ، عاشق و شیدایی شو
عمر دردانه ز کف رفت ، ره چاره بجو
نیست جز گرد و غبارش ، صنما ساعی شو
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 8
امیر عاجلو 18 خرداد 1400 14:08
.مانا باشید و شاعر
محمد خوش بین 18 خرداد 1400 21:20
سلام و درود
عالی
کاویان هایل مقدم 19 خرداد 1400 11:15
زیبا غزلی بود
سعید فرضی زاده 19 خرداد 1400 14:31
سلام درود بر شما بانوی بزرگوار دلنشین وزیبا سرودید
علی معصومی 20 خرداد 1400 08:06
مهستا راد 21 خرداد 1400 13:34
با احترام
بسیار زیبا بود
علی مزینانی عسکری 21 خرداد 1400 21:16
درود بر شما شاعر گرامی
دستمریزاد
فاطمه امیدی 14 آبان 1400 10:51
سپاس