امشب برایم ماه می رقصد
امشب تو در آغوشِ من خوابی
امشب برایم شعر میخوانی
امشب تو هم بیتابِ بیتابی
امشب بجای اشک از چشمم
تنها و تنها عشق میبارد
امشب بجز عشقِ تو چیزی در
این قلبٍ عاشق پای نگذارد
امشب دوباره مستِ عطرِ تو
مست از نگاهٍ عاشقت هستم
امشب فقط خوابم نمی آید
امشب فقط با یادٍ تو مستم
امشب تمامِ درد هایم را
با خنده اَت تسکین خواهم داد
با دیدنت تا پُر طپش گردد
این قلب را تمرین خواهم داد
امشب تو را تا صبح در آغوش
میگیرم و از عشق میگویم
امشب تو در جان و دلم هستی
امشب تو را تا صبح میبویم
امشب گمانم قرص هایم را
از یادِ خود برده پرستارم
گویی خبر از خواب در من نیست
امشب فقط تا صبح بیدارم
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 11 امرداد 1401 19:50
درود بر شما
Dariush Jelini 13 امرداد 1401 17:56
سپاسگزارم ????????
حافظ کریمی 13 امرداد 1401 17:50
درود و هزاران درود بر شما
Dariush Jelini 13 امرداد 1401 17:56
سپاسگزارم ????????
سیاوش دریابار 28 شهریور 1402 10:25
با سلام
مهرتان مستدام
شعرتان جاودان